ویرگول
ورودثبت نام
محمد جواد تقیپور
محمد جواد تقیپور
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

چه فرقیست میان ما و غارزیستان؟

خواستم آهنگ نم نکشیده‌ی بی‌کلامی بگذارم، چشم ببندم و خود را تصور کنم در بهترین جاهایی که هزاران بار اسمش را شنیده‌ام. چشم باز کردم دیدم درون غارم!
همه چیز سیاه است و هوا دم کرده، چشمانم که به تاریکی عادت می‌کند از جا برمی‌خیزم. چند قدمی طول و عرض را عوض می‌کنم تا ببینم چه باید کرد، تنها نوری که می‌رسید از لای شکافی دور از دسترس بود.
من اینجا در خالی‌ترین حالت ممکن بودم، نه کتابی که بتوانم واژه بیابم برای نوشتن و حرف زدن، نه فیلمی، نه دستگاه همراهی یا هر چیزی که آدمی در عصر نو دارد!
با خود اندیشیدم که آدم‌های نخستین که در غار زیسته‌اند هر روز چه می‌کردند؟ آیا به جز خوردن، خوابیدن، شکار، رفع حاجت و ... کاری برای انجام بود؟ اندیشه‌ای یا تأملی؟ چگونه دنیاشان را می‌دیدند؟
دیدم آنها همان‌قدر می‌دانستند و می‌فهمیدند که در اطرافشان می‌گذشت! نه خبری از آن سر دنیا داشتند و نه می‌دانستند فلان آدم در فلان مکان چه می‌کند! به راستی آنها زندگی هم می‌کردند؟ یا ما زندگی می‌کنیم که همه چیز را از همه کس و همه جا با چند مرور به دست می‌آوریم و زمانی نمی‌برد!
چشم باز کردم خودم را یکبار دیگر نگاه کردم، من بودم درون اتاق چند در چند در یکی از شهرهای کشوری در جهان!
روزانه میخورم، می‌خوابم، رفع حاجت می‌کنم و هنوز در این چهار دیواری هستم! چهار دیواری که با من می‌خوابد، بیدار می‌شود، کار می‌کند و اسمش را زندگی گذاشته‌ام. منی که هزار چیز بیشتر از گذشتگان می‌دانم اما هنوز سر نقطه آغازین گیر کرده‌ام، من کیستم؟



هویتغارتنهاییعصر مدرنمحمدجواد تقیپور
نویسنده، علاقه مند به سینما با رویای بسیار کانال تلگرام: https://t.me/vahmsabz
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید