خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.
قطعا عنوان این پست شما رو یاد کتاب های زرد و عادت های منسوخی میاندازه که همه بازاریاب ها مدام تکرارش میکنند. چیزهایی ساده که یه بچه 7-8 ساله هم به فکرش میرسه که ممکنه راه موفقیت و پول در آوردن و زندگی در هاوایی...فلان و غیره اون راه های ساده باشه. اما زندگی به همین سادگی نیست. پیچیدگی های ساده ای داره که اون رو زیبا می کنند. بیایم به این پیچیدگی ها بپردازیم.
توی تیتر از عبارت «افراد متخصص» استفاده کردم چون قرار نیست شما با خوندنشون موفق بشین یا بعد انجام این ویژگی ها به یه آدم معروف تبدیل بشین یا پول پارو کنید. این ویژگی ها رو می نویسم چون تخصص باعث زیبایی فکر میشه و این ویژگی ها برگرفته از فکرهای زیباست.
من آدم متخصصی نیستم ولی افتخار شاگردی یا مواجه شدن با افراد متخصص زیادی رو داشتم. بیشتر این اطلاعات از ویژگی این افراد یا نصیحات هایی که به من کردند جمع آوری کردم.
به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟ | -حافظ
دنیای امروزه زیادی به دنبال حاشیه و پکیجینگ افتاده. اما به طرز عجیبی افراد متخصص اعتقاد دارند حرف و عقیده شون نیاز به پیازداغ، زرشک و یا سس اضافه نداره. خودش به تنهایی خوشمزه هست. اونها هیچ علاقه ای ندارند مبلغ باشند و عقیده شون رو به خورد دیگران بدند. اعتقاد دارند کسی که بخواد قبول کنه به سادگی قبول میکنه. اونی که نخواد با کلی روبان و ژل و خوشگزاسیون هم قبول نمیکنه.
شاید در تصور عامه افراد متخصص افرادی با سر شلوغ و بدون استراحت به نظر بیان. واقعیت هم همینه ? ولی در این شلوغی سعی می کنند مسئولیت کاری که بر عهده گرفتند به دست بگیرند و تمام کمال اون رو به پایان برسونند. برای مثال هرچه استاد متخصص تری دیدم، پاسخگویی به دانشجویان رو بهتر انجام میدادند. این امر حتی گسترش پیدا میکنه و اونها سعی میکنند تا جای ممکن محترمانه با برخورد ها و وقایع کنار بیان. انتقاد پذیری بخش مهم دیگه است که اونها پذیرای انتقادات سازنده هستن و نسبت بهش اونقدر گارد نمیگیرن.
شاید فرق یه برنامه نویسی جونیور با سنیور، یه منجم مقدماتی با منجم حرفهای یا یک آشپز معمولی با یک سرآشپز در دانش شون نباشه. بلکه برای طی کردن مراحل ترقی نیاز به کار اصولی هست. دوتا عبارت زیر تقریبا یه نوشتار دارند ولی ممکنه به نتایج متفاوتی برسند:
10=4×2+2
16=4×(2+2)
اصول در ابتدای مسیر هیچ وقت نقش مهمی نداره. هرکسی فکر میکنه تا وقتی یه چیز درست عمل کنه نیاز به چارچوب بندی و رعایت کردن اصول دست و پا گیر نیست. انگار تا وقتی که وارد لایه های زیرین کار نشدیم متوجه اهمیت اصول و نگه داری از اونها نیستیم. اما متخصصان بعد از تجارب خودشون متوجه اهمیت این قضیه میشند و نسبت به اصول ها حساسیت بالایی دارند.
همه نابغهاند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است. | - آلبرت اینشتین
به طرز عجیبی «نمیدونم» ورد زبون افراد متخصص هست. اونها به این ایمان رسیدهاند که قرار نیست همه چیز رو درباره همه چیز بدونند. قرار نیست همه جا اظهار نظر کنند و تو همه جا متخصص باشند. اونها فقط یه شاخه رو مدنظر قرار دادند و دوست دارند داخل اون رشد کنند و به شکوفایی برسند. میوه دادن در یه شاخه و یک موضوع از اهمیت زیادی براشون برخورداره. متوجه این مسئله هستند که نمیشه با یه دست چندتا هندونه برداشت. و صرفا نگران مسائلی هستند که بر دوششون گذاشته شده. اونها کاملا نسبت به ابعاد قلمرو مسئولیت خودشون حساساند.
در قوانین جذب دکتر در بیمارستان های مطرح آمریکا اومده که « جناب فلانی که قراره اینجا کار کنی، شما موظفی هر ماه نسبت به تحقیقات حوزه کاریت مطالعات و گزارش داشته باشی» اصلا جلسهای بین پزشکان حتی ایرانی مطرح هست تحت عنوان «مورنینگ» اینا سر صبحی میشنن دور هم دیگه از موردهایی که داشتند و کارهایی که انجام دادن صحبت میکنن. یکی از جذاب ترین ترفیع شغلی ها در اساتید صورت میگیره بدین صورت که باید سالانه گزارش تحقیقات حوزه خودشون رو داشته باشند و حتی در برخی منصبها حداقلی تعیین کردند که طرف جنب و جوش داشته باشه.
خلاصه: هرجایی که هر از تخصص به میون میاد اسم آپدیت کردن، مطالعه ، پیشرفت کردن شنیده میشه. آب هم که آب زلال و تمیز کنندس یه جایی بمونه تبدیل به مرداب میشه. افراد متخصص با هر درجه ای از تخصص دنبال افزایش دانایی و مهارت خودشون هستند. اونها میدونن یه دانش یا مهارت تا ابد درست و بهترین نمیمونه و ممکنه راه های جدید، کارآمدتر پیدا بشند.
سازمان ملل حدود چندسال پیش، خیلی شیک مجلسی اعلام کرد: سواد دیگه هنر خوندن نوشتن نیست. هر کسی کار با کامپیوتر و زبان انگلیسی بلد نباشه بی سواد محسوب میشه.
حالا شما بیا بگو بابا هوش مصنوعی اومده، Translator ها قوی تر شدن. تشخیص دهنده ها بهتر عمل میکنن. نچ: یک آدم برای دریافت دانش تخصصی تا حدود زیادی نیاز به زبان انگلیسی داره. شما راننده تاکسی هم که باشید باید بدونید این بیلبیلک R به معنی دنده معکوس(Reverse) و A/C مخفف Air Condition هست. علاوه بر این زبان انگلیسی خوب به شما اجازه میده مطالعات عمیق تری داشته باشید و خودتون آپدیت کنید. همچنین دنیای امروز داشتن کانکشن های مرتبط خیلی کمک کننده است. درک صحبت های انگلیسی و قدرت برقراری ارتباطات شما رو خیلی جلو خواهد انداخت.
طبع سلیم فضل است ارث پدر نباشد .... بر دیده سخت ظلم است گر گوش کر نباشد | -بیدل
شاید با خوندن تیتر بالا یهو شوکه شدید. حتی بعد از شوکه شاید احساس مخالفت کردین. اما باید خدمتون عارض باشم که اکثر افراد متخصص به طرز عجیبی کله شق هستند. برای متخصص شدن نیاز به کار افراطی در یک زمینه دارید. برای کار افراطی در یک زمینه نیاز به یک جفت پنبه دارید که توی گوشتون بذارید و بدون توجه به حرف دیگران و حاشیهها ادامه مسیر رو طی کنید. خیلیها مثل گالیله، نیوتون و انیشتین به طرز عجیبی روی کله شقی خودشون حساب باز کرده بودند. گالیله تا سر حد مرگ شکنجه شد. نزدیک بود صندلی استادی نیوتون رو بگیرن و انیشتین هم مورد مواخذه زیادی قرار گرفت. اما اونها نسبت به نظرهای اطرافیان واکنش کمی نشون میدادند.
گفته میشه حلزون و لاک پشت عمر بیشتری از خرگوشها دارند. چرا ؟ چون سرشون تو لاک خودشونه و کار خودشون انجام میدند.
نبوغ چیزی جز توجه به طبیعت دوربرمان نیست. | -ورنر هایزنبرگ
استادی داشتم به طرز عجیبی روی راه رفتن بقیه حساس بود. کسی یکم بعد قدم بر میداشت آزارش می داد. خیلی از اوقات به روی خودش نمیاورد ولی گاهی وقتا صبرش لبریز میشد و تذکر میداد. فرد تعمیر کاری میشناختم که فقط با شنیدن صدای وسایل برقی از عمده مشکلات اونها با خبر میشد. در یکی از قسمت های «دکتر قریب» می بینیم که وی چقدر نسبت به کوچک ترین علائم بیمار واکنش نشون میداد و روی تک تکشون حساس بود. و...هزاران مثال دیگه که دور بر مون دیدیم. اونها واقعا به کوچیک ترین چیز واکنش نشون میدن و نسبت به تغییرات دوربرشون آگاهی خاصی دارند. در واقع این ما آدمهای عادی هستیم که کمی بی دقتیم. اونها دقت به چیزهای ریز رو از دست نمیدند.
دیدید جدیدا توی توییتر(X) مد شده که میگن unpopular opinion ؟ متخصصان به خاطر داشتن مهارتهای Unpopular افکار Unpopular نیز دارند. اونها متفاوت فکر می کنن و متفاوت می بینن. این تغییر نحوه نگرش اونها به زندگی میتونه خیلی چیزها رو عوض کنه. در واقع این شهود که تخصص به اونها اعطا کرده رو با هیچ مدرک سریع السیر دریافت نخواهند کرد. اصلا یکی از سیاستهای دانشگاه های بزرگ صرفا پرورش دانشجویانی با شهود قوی است، یه تیکه کاغذ مدرک یا رفتن به چهارتا کلاس، از آدم دانشجو نمیسازن. همین درک دریافت ذهنی از کلیت مسئله میتونه باعث پیش بردن راحت کار و دیدن چیزهایی بشه که بقیه از دیدن آنها ناتوانن.
همین نگرش متفاوت باعث شکل گیری تفکر انتقادی میشه که ویژگی برتر برخی از اونها بشمار میاد. تفکری که قرار نیست صرفا چون بقیه یه چیز رو تایید کردن شما هم اون چیز رو تایید کنید. چرا زمین صافه؟ چرا همه چیز به زمین میخورن؟ چرا مدت زمان خواب هامون از طول خود خواب بیشتره ؟ چرا خورشید داغه؟ و الی آخر... همین چند پرسش ساده و بنیادی پایه گذار دانش های عمیقی بودند.
برای خوندن داستان هواپیما بالا و آشنا شدن با سوگیری باز ماندگی صفحه زیر رو پیشنهاد میکنم.
مهم ترین و اساسی ترین ویژگی این افراد داشتن تخصص هست. بعضی وقتها همین گزاره ساده فراموش میشه و صرفا چیزای ظاهری دیگه جانشینش میشه. باید توجه کنیم که حرفهای بودن ویژگی اصلی هست.
در طبیعیت پدیده جالبی به نام تقلید (Mimicry) پیدا شد. جانوران متوجه میشن اگر ویژگیهای ظاهری دیگر حیوانات رو داشته باشند میتونند از مزایای اون حیون هم بهره مند میشن. مثلا نوعی مگس هست که خودش رو شبیه زنبور میکنه تا خورده نشه. یا نوعی مار سمی هست که با شبیه شدن به مار غیر سمی به مهاجم خوبی تبدیل میشه.
برخی از آدمهام هستند که با تکرار ویژگی افراد متخصص سعی می کنند شبیه اونها شده و از مزایای یک فرد متخصص بهره مند بشند. شاید خیلی وقتا ویژگی شماره 10 یادمون بره و قضاوتهامون نادرست از آب در بیاد. اما گاهی هم هست که طرف نیمه متخصصه و نیاز داره که نقشه راهی بدونه که چطور به یه متخصص کامل تبدیل بشه. انجام بخشی از این لیست میتونه چراغ قوه ای برای مسیر تاریک تخصص و کارهای عمیق باشه.
شما بگید: خوب ویرگول بستری تعاملی هست. شما هم ویژگی افراد متخصصی رو که دیدین رو مثال بزنید.
برای دوستانی که حوصله خوندن متن رو ندارند :
ده تفاوت در عکس زیر رو پیدا کنید