چند روز پیش به سرم زد که یه دستی به سر و روی به یه لپتاپ قدیمی (حدود 13 سال پیش خریدمش) که یه گوشه افتاده بود بکشم. یا استفادهای ازش بکنم گاهی اوقات و یا حتی به عنوان یه کامپیوتر یدکی بهش نگاه کنم که اگر مثلا لپتاپ اصلیام مشکلی براش پیش اومد حداقل بدون لپتاپ نمونم. تو اولین گام مطمئن بودم میخوام از شر اون HDD کند و سالخورده خلاص بشم و SSDاش کنم. بدم هم نمیومد اگر امکانش بود RAMاش هم ارتقا بدم چون فقط 4GB بود. یه systeminfo گرفتم و فهمیدم خیلی بعیده بتونم DDR2 پیدا کنم دیگه که بخوام RAM رو ارتقا بدم. به هر حال گفتم بذار بازش کنم ببینم چه خبره اصلا.
واقعا وقتی بازش کردم زیبا شدم. لپتاپ طوری طراحی شده بود که همه چیز در دسترسترین حالت ممکن بود، حتی CPU. شما فکر کن زمانی میتونستی CPU لپتاپ رو هم ارتقا بدی مثل PC!
ولی چندین ساله که دیگه ما نه تنها شاهد modularity در این سطح نیستیم که عوض کردن باتری لپتاپ هم دیگه ساده نیست.
به طور کلی دلایل رو زیر دو عنوان زیر میدونم.
به خاطر روال زندگی تند و همچنین مصرفگرایی افراطی امروزی، مردم همیشه به دنبال تنوع زیاد هستند و خیلی زود از چیزهایی که دارند خسته میشن. به همین خاطر میخوان سریع از شر چیز قدیمی خلاص بشن و در کمترین زمان ممکن محصولی جدیدتر، سریعتر و احتمالا به نظر خودشون بهتر رو بگیرن. ارتقا دادن یک سیستم قدیمی دردسر بیشتری داره. باید وقت گذاشت و سرچ کرد و compatibility رو در نظر داشت. خیلی از آدما حوصله این کارها رو ندارند. حتی شده قیمت خیلی زیادی رو برای محصول جدید و نو میپردازند که خودشون رو تو این زحمت نندازن.
دوران جعبههای مستطیل شکل تاشو قدیمی که بهش میگفتن لپتاپ تموم شده. الان دیزاین محصول و زیبایی اگر مهمتر از کارایی سختافزار نباشه از اون کمتر نیست. از طرفی طول عمر باتری یکی از مولفههای مهمه بنابراین فضای زیادی معمولا به ناچار به باتری اختصاص داده میشه. علاوه بر اینها، طراحی باریک و سبک یعنی فضای کمتر برای بُرد اصلی (Main Board). modularity عموما نیازمند استفاده از کانکتورهای تعبیه شده بر روی بُرد هست که عموما فضای عمودی زیادی نیاز داره و این با محدود بودن فضا در تناقضه. این محدودیت شدید روی فضای بُرد اصلی برای طراحان سختافزار به معنی حذف هر کانکتور و slotی است. مثلا در MacBookها چون تقرییا سه چهارم فضای لپتاپ به باتری اختصاص داده شده، طراحی سختافزار واقعا یک هنره. البته امکان چند لایه کردن (تا 20 لایه) PCB هم کمک زیادی به معماران سختافزار کرده.
در طراحیهای ماژولار یک مساله مهم دیگه حفظ سازگاری با نسخههای قدیمیتره. یعنی طراح سختافزار عموما باید حواسش به این مطابقتها و سازگاریها باشه و این خودش احتمالا باعث پیچیدگی بیشتر طراحی، صرف بیشتر زمان و خب مشخصا صرف هزینه بیشتر برای کمپانیهاست.
متاسفانه روند کنونی نشون نمیده که به سمت modularity بیشتر میریم. چون هم شرکتهای غول دنیا تمایلی نشون نمیدن به این داستان و از طرفی تحقیقات مارکِت نشون داده که بیشتر کردن انتخاب منجر به سردرگرمی بیشتر و عدم انتخاب مشتری میشه در نهایت. استارتاپهای اندکی هم حول ایده ماژولار بودن شکل گرفتن که واقعا محصولات زیبایی داشتند. اما متاسفانه نتونستن آنچنان در بازار موفق باشن و این یعنی شکست مگر اینکه توسط یه شرکت دیگه خریده بشن تا ایدهها دوباره ادامه پیدا کنند.
نمونهاش ساعت ماژولار Blocks که خیلی ایده زیبایی بود اما پروژه شکست خورد.
ماژولار بودن امکان سر و کله زدن با سختافزار رو به ما میده. این یعنی یادگیری و کسب اطلاعات بیشتر و خب این برای من خیلی مفرح و قشنگه. از طرفی در اینجا شما فقط یک مصرفکننده صرف نیستی و در راهاندازی محصول (هر چند کوچک) سهیمی. از طرف دیگه فکر میکنم ایده ماژولار بودن اصطلاحا سبزتره. یعنی در راستای حفظ محیط زیسته. چون شما امکان ارتقا داری و این خودش یعنی چرخه استفاده طولانیتر.
این نوشته بنا نیست نتیجهگیری خاصی داشته باشه. من به کارکرد سیستمها و فهمیدن اجزای مختلقشون علاقه دارم. شاید این علاقه از کودکی و سر و کله زدن با کاوش الکترونیک و ماشینهای Bburago در من شکل گرفته. متاسفم ای روند داره کمتر و کمتر میشه اما هر چی باشه میخوام بگم زنده باد modularity!