
هر شاعری در جایی متولد میشود و جایی دیگر او را پرورش میدهد. محیا اسدی، که با نام هنری «فرزان» شناخته میشود، زادهی کرمانشاه است، اما ریشههای عمیق زندگی و شعر او در سکوت و زیبایی کامیاران در استان کردستان جوانه زد.
1 ریشهها و اولین الهام
برای «فرزان»، شعر همیشه بخشی از وجود او بوده است. او با طبیعت عظیم اطرافش بزرگ شد و یاد گرفت که چگونه سکوت کوهستان را به کلمات ترجمه کند. او با مطالعهی آثار بزرگ، نه تنها آموخت، بلکه شیوهی نگاه کردن به جهان را نیز کامل کرد. این مسیر، با حمایت گرم خانواده رسمیت یافت. پدر و مادر اش ، نخستین شنوندگان بودند.
اولین شعری که مورد تحسین همگان قرار گرفت، سرودی بود دربارهی شهر سنندج، که نشان داد شاعر، از همان ابتدا، دلبستگی عمیقی به سرزمین و مردمانش دارد.
2 رؤیای مدرسهای و تعهد ادبی
رویای «فرزان» فراتر از صرفاً شاعر بودن است؛ او میخواهد پلی بین شعر و نسل جوان بسازد. هدف بزرگ او، رسیدن به جایگاه دبیری ادبیات است، تا بتواند عشق به کلام را بیاموزد و راهنمای دانشآموزان برای کشف استعدادهای پنهانشان باشد. این آرزو، نشان میدهد که او شعر را فقط یک هنر شخصی نمیداند، بلکه یک مسئولیت اجتماعی میبیند.
۳. درس استقامت از زبان شاعر:
«فرزان» معتقد است که بزرگترین موهبت، پشتکار است. او به روشنی این پیام را به مخاطبانش میرساند:
من محیا اسدی به شما میگویم: اگر زمین خوردید، بلند شوید. شاید یک شکست کوچک بخواهد مسیر شما را تاریک کند، اما یادتان باشد که تا اینجا آمدهاید. نگذارید یک وقفه، شما را از هدفتان دور کند. استقامت، همان نیرویی است که شاعر را از یک علاقهمند، به یک هنرمند ماندگار
چند بیتی که توسط فرزان نوشته شده است الگوی زندگی اش قرار دارد :
نردبان نیست راهِ قله، عزم است و همت،
تا نَبُردی رنج، نشناسی شکوهِ رِفعت.
گرچه پیچیدهست در طوفان، نخستین گامِ تو،
فتح، آنجا خفته، در پیوستنِ ادامهی تو.
تبدیل میکند.