اول از همه سلام ?
خب داستان اینه که من امروز پس از مدتها رفتم سراغ ورزش و توی ورزشی که داشتم تصمیم گرفتم بتونم 5 طناب به صورت ضربدری بزنم (شاید خیلی آسون باشه براتون ولی برای من که اونقدرم آسون نبود?) و توی این روند رسیدن بهش یه سری درس گرفتم که فکر میکنم توی زندگی و برای موفقیت هم این موضوعات پابرجا باشه.
منظور من از موفقیت توی این مطلب رسیدن به هدفی که تعیین کردید هست.
من برای رسیدن به این هدفم توی ورزش چیزی نزدیک به پونزده بار یا بیشتر شکست خوردم! حالا اگه این هدف بجای 5 طناب، 100 طناب میبود چقدر تعداد این شکست ها بیشتر میشد؟ ?
اگه شکست بیشتری میخوردم ادامه میدادم؟ اصلا شروع میکردم به تلاش برای رسیدن بهش؟ جواب این سوال کاملا وابسته به شخص شماست ولی منِ الان که از یجایی به بعد خسته میشدم و ادامه نمیدادم.
پس حواستون به دستیافتنی بودن هدفهایی که میذارید باشه.
من توی مدت زمان 20 دقیقهای میخواستم به هدفم برسم، حالا اگه همین هدف رو توی مدت زمان پنج دقیقهای میخواستم بهش برسم چیمیشد؟ برای من که حداقل توی چهار سال گذشته یکبار هم طناب ضربدری نزدم منطقی بود؟
شاید بعد از تموم شدن زمانی که برای هدفم گذاشتم باز هم تلاش میکردم ولی بعد از اون، رسیدن به هدفم به همون میزانی لذت داشت که اگه سر وقت تموم میکردم لذت داشت؟ اصلا حاضر بودم تلاش کنم براش بعد از گذشتن زمانش یا صرفا خودم رو یه بازنده میدونستم؟
من تا یه مدتی به دومین طناب نمیرسیدم که طناب به پام برخورد میکرد و نمیتونستم بیشتر ادامه بدم تا متوجه یه الگو شدم و اون این بود که من اول میومدم پایین بعد طناب تازه میخواست رد بشه (امیدوارم متوجه شده باشید ?)
خب چیکار کردم؟ سرعت دستم رو بیشتر کردم موقعی که میخواستم طناب رو از زیر پام رد کنم، به همین سادگی!
پس صرفا سخت کوشی و تلاش بی وقفه نیست که شما رو به هدفتون میرسونه بلکه چیزایی مثل درس گرفتن از اشتباهات هم توی این داستان دخیل هستن.
میتونستم توی یه فضای یک متر در یک متر من به هدفم برسم؟ اصلا میشد طناب زد که من بخوام ضربدری هم بزنم؟
پس اگه دوست دارید یه کارآفرین باشید شاید قرار گرفتن توی جمع آدمای بیکار یا کارمند سرعت شما توی رسیدن به هدفتون رو کم بکنه و شایدم ناممکن بکنه البته شایدم هیچکدوم ?♂️
من انقدی شکست خورده و خسته بودم که دیگه به خودم زحمت شمردن تعداد دفعاتی که طناب میزنم رو نمیدادم و خیلی راحت میتونم بگم که شاید دو یا سه بار اون هدفم رو رد کردم ولی خب چون نشمرده بودم حس موفقیت نداشتم ?
پس حواستون به دستآوردهایی که دارید باشه.
از اونجایی که فعالیتی که انجام میدادم بدنی بود خسته میشدم و نفسم سخت بالا میاومد و ... نیاز بود که استراحت کنم، ولی یه استراحت کوتاه تا refresh بشم نه اینکه کلا جا بزنم.
حالا اگه میخواستم به حرفای چرت و پرت انگیزشی گوش بدم باید مث یه حیوان چهارپا جون میکندم و خودم رو به کشتن میدادم تا بتونم 5 تا دونه طناب بزنم ?
چیزی که باعث شد من این تعداد از شکست رو هندل کنم و همچنان ادامه بدم این بود که به آخرش فکر میکردم که بنظرم یه آدم ارزشمندتر شده بودم که بر خلاف گذشته با پنج شش تا شکست کاری رو ول نکرده!
و همچنین به داستانی که برای تعریف کردن داشتم فکر میکردم ?
همچنین اون عرقی که بعد از انجام دادن این کار روی پیشونیم نشسته بود به قدری برام ارزشمند بود که نگم براتون ?
در نهایت، همه این ها یه نوشته بود که شاید بهتون یه انگیزه کوچیکی بوده ولی تا زمانی که عملی نشده هیچ ارزشی نداره پس عملگرا باشید.
ولی کی فکرش رو میکرد توی سی دقیقه ورزش بشه این همه چیز یاد گرفت؟ ??
سپاس که خوندید ? -- محمد محمدعلیان | 21 آذر 1399