با دقت بر صفحه ی شطرنج مینگرد
شاهنشاه عالیقدر والامقام
مهره ها میروند و میروند سیاه و سفید
او تنها میکوشد مهره هارا به جلو براند
شاهنشاه عالیقدر والامقام
او نیز، درین صفحه در جای مناسب میگمارد خود را
شاهنشاه عالیقدر والامقام
زمزمه میکنند آوازی را مردم کوچه و بازار
کودکان و عالمان و برزگران
میخواند او نیز آواز آنان را،
زیباتر
شاهنشاه عالیقدر والامقام
میخوانند و و او نیز میخواند، صدای خود را نمیشنود
تنها یک صدا به گوش میرسد
شاهنشاه عالیقدر والامقام
قاتلان از قتل او محظورند و و کافران از دوری او محزون
او را پدرِ بزرگ خود میدانند
شاهنشاه عالیقدر والامقام
هنوز صدای آواز شنیده میشود
بلند بخوان از میوه محذور موعود
همراه شاهنشاه عالیقدر والامقام