کتابخوانهای یکم جدی تر و حرفه ای تر هیچ لذتی رو بالاتر از خوندن کتاب نمیدونن و حتما در اوقات فراغت روزانشون زمانی رو برای اینکار اختصاص میدن ولی چرا ما نمیتونیم مثل اونها کتاب بخونیم؟ یعنی اونقدر اینرسی و مقاومت عجیبی در برداشتن کتاب و خوندنش داریم که انگار قراره بهمون آسیب بزنه :)) در این حد که اگه به جای بیرون رفتن با دوستانتون پیشنهاد بدید این زمان رو به کتاب خوندن اختصاص بدیم قطعا سوژه مسخره و خنده جمع رو برای مدت ها فراهم کردید. چرا روزی چند ساعت داخل اینستاگرامیم ولی نمیتونیم نیم ساعت کتاب بخونیم؟ همه ما می دونیم کتاب خوندن فوق العادست ولی نمیتونیم این کار رو شروع کنیم و پیوسته دنبال کنیم. من در این نوشته سعی دارم تجربیات خودم رو درباره راه حل هایی که میشه کتاب خوندن رو تبدیل به عادت کرد بیان کنم. پس اگر شما هم مثل من با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید پیشنهاد میکنم با من همراه باشید.
قبل از شروع هر کاری ما دوست داریم چرایی انجام هر کاری رو بدونیم. برای تبدیل کتابخونی به عادت هم نیاز داریم بدونیم اصلا چرا آدمها کتاب میخونند. به صورت کلی آدم ها با توجه به هدف و دلیلشون از کتاب خوندن به دو دسته تقسیم میشن. شما می تونید جزو یکی از این دسته ها یا هر دو دسته باشید.
۱- خورههای کتاب: این دسته از آدم ها کتاب می خونن چون از خوندن کتاب لذت می برن! خیلی عجیبه نه؟! اون ها هر کتابی که نظرشون رو جلب کنه و براشون جذاب باشه رو میخونن و الزما اینکار رو برای رشد خودشون و ارتقا مهارتهاشون انجام نمیدن. اون ها کتاب میخونن به همون دلیلی که شما ساعت ۶ صبح برای دیدن قسمت آخر GOT بیدار شدید تا مبادا در توئیتر یا هر جای دیگه اسپویل هاش رو ببینید و به همون اندازه از این کار لذت میبرن. واقعیتش اینه که درک کلی این دسته از علت کتاب خوندن خیلی سخته و برای اینکه به این درجه برسید باید چندین ماه رو مثل بتمن در فیلم Batman Begins در معابد کوهستانی تبت بگذرونید و در تنهایی به زندگیتون و اوقاتی که در تلگرام و اکسپلورر اینستاگرام تلف کردید فکر کنید. تصویر زیر می تونه دید بهتری از نحوه انجام این امر بهتون بده.
۲- جویندگان دانایی: این دسته از موجودات کتاب می خونن تا به سوال های ذهنیشون پاسخ بدن. خیلی از ماها از بدو تولد سوال های مختلفی در ذهن داشتیم که شاید به دلیل اهمال کاری به سراغشون نرفتیم ولی این دسته دقیقا به همین دلیل کتاب می خونن. درک هدف و معنی زندگی اون ها کتاب می خونن تا توانایی های ذهنی و مهارت های خودشون رو ارتقا بدن و دلیلشون از کتاب خوندن، رشد و پیشرفت و توسعه خودشون هست.
من فعلا در فاز دوم هستم و امیدوارم با سفر به تبت بتونم به درجه یک هم ارتقا پیدا کنم ولی باید قبول کنیم کتاب خوندن برای ما در هنگام شروع، کار راحتی نیست. اما چرا باید کتاب خوند؟ من برای خودم دو دلیل مهم دارم که در اینجا راجب به اونها صحبت می کنیم.
۱- بیاید با هم یه حساب کتاب ساده بکنیم: اگر ما در حالت خوشبینانه ماهی یک کتاب بخونیم در سال میشه ۱۲ کتاب! فرض کنیم میانگین سنی افرادی که این نوشته رو میخونن ۲۵ سال باشه. اصلا بگیریم ۲۰ سال و همچنین فرض کنیم این روال مستمر رو تا ۷۰ سالگی با احتساب اینکه چشمامون تا اون روز کار کنه و زنده باشیم ادامه بدیم. با تمام این مفروضات و ۵۰ سال کتاب خوندن مستمر تعداد کتاب های ما میشه تنها ۶۰۰ کتاب! وقتی اولین بار به این عدد فکر کردم خیلی ترسیدم و ذهنم رو برای چند مدت درگیر کرد. این یعنی از بین این همه کتاب در حوزه های مختلف و شاهکارهای ادبیات، تاریخ، فلسفه، هنر و ... سهم ما تنها همین چند کتاب میشه. و خب بیاید قبول کنیم که این عدد در حالت فعلی ما خوشبینانست و احتمالا به این عدد هم نمی رسیم و این یعنی بیبهرگی از کتابهای فوق العاده ای که بعضا از دو هزار سال پیش به ما منتقل شده. اولین بار من از خودم این سوال رو پرسیدم: آیا میخوام در حالتی بمیرم که هنوز کلی سوال ناتمام درباره زندگی و جهان اطرافم دارم؟، داستان پیشینیان وانسانهایی بینظیر که از ابتدا روی این کره زندگی کردند و تجربیات و بینششون رو نخونم، از فلسفههای مختلف بی بهره باشم و دیدم به جهان به اندازه اطلاعات فعلیم محدود باشه؟ و خب این برای من ترسناک بود.
۲- ما تنها یک بار شانس زندگی داریم: در این کره به ما تنها یک بار شانس زندگی داده شده. در پایان که از این دنیا میریم تنها یکی از بیپایان حالتهای ممکن برای زندگی رو تجربه کردیم. دلیل این امر، غیرقابل بازگشت بودن تصمیمات و انتخابهای ما و داشتن سناریویی خطی زمان و عدم امکان زندگی در چند لحظست. ما متاسفانه مثل Thor خدا نیستیم که همیشه زنده باشیم. شاید در دنیای دیگه ای موجوداتش بتونن چند بار زندگی رو از ابتدا تجربه کنن، نمیدونیم ولی میدونیم ما از این شانس بیبهره ایم. قطعا اگر من اگر به جای کامپیوتر، هوافضا می خوندم و یا در یک روستای دورافتاده برزیلی معلم سامبا بودم زندگی دیگهای داشتم ولی اینجام و در حال نوشتن این مقاله هستم. اما کتابها به ما این فرصت فوقالعاده رو میدن تا زندگیهایی رو تجربه کنیم که خودمون هیچوقت فرصت تجربش رو نداشتیم و نخواهیم داشت. کتابها برای ما بالهای سفر به سرزمینها و زمانهایی در گذشته و آینده میشن که هیج وقت نمیتونیم تجربه کنیم. هر کتاب یک داستان متفاوت داره، حس متفاوت، مزه متفاوت و یک زندگی متفاوت. ما با خوندن کتابها می تونیم داستان های مختلفی رو زندگی کنیم، یاد بگیریم، با شادیشون بخندیم و با مشکلاتش اشک بریزیم. از تجربیاتشون برای بهتر شدن استفاده کنیم و از اشتباهاتشون درس بگیریم. به راستی کتابها موجودات شگفت انگیزی هستند. (این پاراگراف با عدم فرض امکان انتقال هر آگاهی و اطلاعات دلخواه از کامپیوتر به مغز درآینده نه چندان دور نوشته شده)
علاوه بر این دومورد، کلی دلیل دیگه درباره مفید بودن خوندن کتاب وجود داره که هممون میدونیم. چیزی که نمی دونیم اینه که چطور باید کتاب خوندن رو شروع کنیم. این یک معضل واقعیه و با بیان علتهای نیاز به خوندن کتاب هم این مشکلمون حل نمیشه و بهتره بیشتر درمورد راه حل صحبت کنیم. پس در ادامه میخوایم یه سری از نکاتی رو با هم مرور کنیم که به ما کمک می کنه راحتتر کتاب بخونیم:
۱- ایجاد ریز عادت ها: MicroHabbit ها و ریزعادتها یکی از امیدهای ما برای حل این مشکلمون هستن. همه ما بارها به خودمون قول دادیم از شنبه آینده روزی ۲۵ صفحه کتاب می خونیم. فکر می کنم انتهای این ماجرا رو میدونیم و بارها تجربه کردیم! ولی چرا این اتفاق میوفته؟
چرا به جای هدفگذاری برای خوندن ۲۵ صفحه، هر شب یک خط نخونیم؟! بله درسته یک خط. ایجاد عادت جدید کار سختیه و نیاز به شرایط خاصی داره و برای همین هم هست که ما غالبا موفق به تغییر عادت هامون نمیشیم. ولی ریزعادت ها نیاز به اراده و تلاشی برای انجام دادن ندارن. فلسفه ریز عادت ها اینه که یک کار رو اونقدر کوچیک کنیم که دیگه برای انجام دادنش نیاز به هیچ اراده و تلاشی و کار اضافه ای نباشه.
اگه الان و تا اینجای این مطلبو خوندین یعنی خیالتون راحت باشه، چون مشکلی با خوندن یک خط ندارید و می تونید از این ریز عادت استفاده کنید. شاید خوندن ۲۰ صفحه سخت باشه ولی خوندن خوندن یک صفحه چطور؟ یک پاراگراف چی؟ حتی یک خط برای شروع خیلی خوبه. وقتی قراره در روز ۲۰ صفحه بخونید و انجام نمیشه در پایان حس بدی به خودتون دارید و به خودتون این حس رو میدید که من اینکاره نیستم و نمیتونم کتاب بخونم ولی یک خط هدفیه که با هر شرایطی میشه انجامش داد و باور کنید برای شروع عالیه. اینجوری سطح انتظار خودتون رو بالا نمیبرید و وقتی انجامش دادید انگار هدف و کاری که قرار بوده رو تموم کردید و از خودتون حس رضایت کامل دارید. احتمالا شما به یک خط اکتفا نخواهید کرد و خیلی بیشتر خواهید خوند و مدت زمان زیادی طول نمی کشه که به خودتون میاد و میبینید یک ماه مستمر کتاب خوندید و دیگه کتابخونی براتون مثل قبل سخت نیست.
۲- آهسته بودن ولی پیوسته بودن: میدونیم مهمترین علت موفقیت در هر کاری ثابت قدم بودنه. خیلی بهتره به جای یک روز ۲۰ صفحه خوندن و دیگه نخوندن، روزی یک صفحه کتاب بخونیم. کم بخونید ولی همیشه بخونید. اینجوری کتاب خوندن رو برای خودتون تبدیل به عادت می کنید.
۳-با ساده شروع کنید: وقتی می خواید کوهنوردی رو شروع کنید با دماوند شروع نمی کنید، وقتی میخواید بدوید روز اول ۱۰ کیلومتر نمی دوید، به همین دلیل در شروع کار برای کتاب خوندن با بینوایان، کنت مونت کریستو، سه تفنگ دار، در جستوجوی زمان از دست رفته، جنگ و صلح یا کمدی الهی شروع نکنید. پیشنهاد میکنم اصلا به اینکه بقیه چه کتابی میخونن یا الان چه کتابی خیلی معروف شده توجه نکنید. یه سر به کتاب فروشی یا یه سایت اینرنتی خرید کتاب بزنید و هر کتابی که خیلی خوشتون اومد و علاقه داشتید رو شروع کنید. میخواد هری پاتر باشه یا هر کتاب دیگه ای فرقی نداره. مهم شما هستید که باید از خوندن اون کتاب لذت ببرید و ترجیحا کتابی رو بخرید که بشه سریع تموم کرد و صفحات کمی داشته باشه. نیازی به کتاب ۲۰۰ صفحه ای نیست. چون اینطوری با تموم کردنش حس خیلی خوبی خواهید داشت و تشویق میشید این کار رو ادامه بدید.
۴- اگر از کتابی خوشتون نیومد ادامه ندید: نیازی نیست هر کتابی رو برمیداریم تموم کنیم. هیچ الزام و تعهد اخلاقی در این باره وجود نداره پس اگر بعد از شروع کردن یک کتاب دیدید ازش خوشتون نمیاد خیلی راحت بزاریدش کنار و یک کتاب دیگه بردارید.
۵- جملات مهم رو مشخص کنید: با هایلایت کردن و یا خط کشیدن زیر خط های مهم می تونید به خودتون برای ادامه کار انگیزه بدید. به علاوه کارتون برای مرور مجدد کتاب راحت تر خواهد بود. یه کار باحال دیگه که می تونید بکنید حاشیه نویسیه. اگه یه جای کتاب با نظر نویسنده مخالف بودید ازش رد نشید. خیلی راحت بنویسید من به این دلیل در این تاریخ با نظر نویسنده مخالفم. اگه چند سال بعد شیطون گولتون زد و دوباره اون کتاب رو باز کردید میتونید بفهمید نظر و عقیدتون در طول این سال ها ثابت مونده یا تغییر کرده.
۶- تاریخ شروع و پایان کتاب رو در صفحه اول یادداشت کنید: من چند مدته این کار رو می کنم و از نتیجه کار خیلی راضیم. وقتی کتاب رو شروع می کنید در صفحه اول تاریخ شروع رو یادداشت کنید با استفاده از این تکنیک برای خودتون یک رقابت و تعهد اخلاقی ایجاد میکنید که کتابتون رو هرچه سریع تر تموم کنید! باور کنید خیلی تاثیر داره. چون طبیعتا دوست ندارید بین تاریخ شروع و پایان کتاب ۶ ماه فاصله باشه :)) به علاوه دوباره هر وقت کتاب رو بردارید با مرور این تاریخ ها حس خوبی بهتون دست میده و تجدید خاطره میشه! یه تکنیک ساده و کاربردی
۷- دربارش بگید یا بنویسید: بیاید کار رو پیچیده نکنیم و این کار رو در صورتی انجام بدید که با خوندن کتاب مشکلی ندارید و این کار براتون مقاومتی نداره چون نمیخوایم قضیه رو خیلی پیچیده کنیم ولی اگر همین الان در هفته شما بیش از ۴ یا ۵ نوبت برای مطالعه کتاب بر میدارید، نوشتن و یا گفتن درباره کتاب هایی که میخونید و فیدبکهایی که از بقیه میگیرید می تونه به شما انگیزه زیادی برای ادامه مسیر و ارتقا سطح کتاب خوندنتون بده.
۸- کتاب زرد نخونید: یه سری از کتاب ها خیلی بیشتر از محتواشون به واسطه تبلیغات معروف شدند. خوندن این کتاب ها به شدت سمیه چون سلیقه کتاب خوندن شما رو عوض می کنه، وقتتون رو می گیره و برای مثال در پایان، شما امید واهی و بدون پشتوانه نسبت آینده کسب کردید. اینجا یه سری راه برای شناسایی کتاب زرد نوشته شده. کتابهای زرد زمانهات رو بشناس!
۹- استفاده از ابزارهای جدید: همون طور که میدونید در دنیای فعلی برای هر کاری کلی ابزار وجود داره که به ما در انجام دادن کارها کمک می کنه. برای کتاب خوانی هم شرایط همینطوره. یکی از ابزارهایی که من استفاده میکنم و احتمالا شما هم تا به حال اسمش رو شنید GoodReads هست. گودریدز شبکه اجتماعی کتابخونهاست. داخل این سایت هر چیزی رو درباره هر کتابی که خواستید پیدا میکنید! می تونید امتیاز کتاب ها رو چک کنید، به کتاب ها امتیاز بدید، نظر کاربرای دیگه رو راجب به یک کتاب خاص بخونید و کتاب های خونده شده، در حال خوندن و لیست کتاب هایی که میخواید در آینده بخونید رو دسته بندی کنید تا همیشه بهشون دسترسی داشته باشید و از دیدنشون و دسته بندیشون حس خوبی داشته باشید. و کلی ابزار دیگه که با جست و جو می تونید پیدا کنید.
۱۰- خوندن خلاصه یا کتاب صوتی: آقا واقعا بعضی از ماها وقت برای کتاب خوندن نداریم! این نکته جدی و واقعیه. اون قدر درگیر زندگی هستیم که کتاب اولویت آخرمون میشه. اگر شما در این دسته هستید باید بگم برای شما هم راه حل داریم :) امروز دیگه کلی ابزار آنلاین پیدا می کنید که به جای خود کتاب، خلاصه شسته رفتش رو به شما میده. یکی از این ابزارها بلینکیست هست که یه کتاب ۴۰۰ صفحه ای رو برای شما در ۴۰ صفحه خلاصه کرده. یکی دیگه از راه حل های خوب فعلی دیگه گوش دادن به پادکست هایی هستن که خلاصه کتاب رو به صورت صوتی و جذاب برای شما بازگو می کنن. از بین پادکستهای فارسی حتما بیپلاسپادکست و ناوکست رو توصیه می کنم. به علاوه در ناملیک می تونید کلی کانال و گوینده فارسی پیدا کنید که کتاب ها رو به صورت خلاصه و صوتی روایت می کنن. همچین سرویس های خوب دیگه ای مثل نوار، فیدیبو و طاقچه برای کتاب صوتی و الکترونیک وجود دارن که می تونید اونجا کلی کتاب رو پیدا کنید. ببخشید که همه بهانه هاتون رو برای کتاب نخوندن نابود کردم :))
۱۱- ایجاد چالش شخصی: معمولا کارهایی که روی کاغذ نیان انجام نمیشن (من یک بار این جمله رو درجمعی گفتم کارهایی که روی کاغذ نیان نوشته نمیشن و تا مدت ها سوژه جمع شدم). برنامه ریزی باعث میشه هر کاری رو بتونیم راحت تر انجام بدیم. برای کتاب خونی هم کارای باحال مختلفی هست که میشه انجام داد. ساده ترین راهش اینه که تعداد کتاب هایی که میخواید در یک سال بخونید رو مشخص کنید. این کار باعث میشه هدفمندتر باشید و انگیزه خودتون رو برای کتاب خوندن بالاتر ببرید. GoodReads در ابتدای هر سال این چالش رو راه میندازه و از کاربرهاش می خواد تا تعداد کتاب هایی که میخوان بخونن رو مشخص کنن. اینجوری آخر سال می تونید هدف گذاری خودتون رو مرور کنید. من امسال ۳۰ کتاب رو برای خوندن انتخاب کردم و امیدوارم از پسش بر بیام :) به علاوه کتابخون ها یه کار باحال دیگه دارن، اون ها هر سال برای خودشون یک BookChallenge مشخص میکنن که کتاب خوندن رو باحال تر و جذاب تر کنه. حالا این چالش کتاب عنوان مختلف داره و کلی حالت داره با کلی آیتم مختلف. اگه بخواید چالش شخصی خودتون رو طراحی کنید حتما ایده های چالش کتاب در پینترست بهتون کمک می کنه. در انتها من چالش کتاب خونی خودم رو برای شما هم میذارم تا اگر خواستید استفاده کنید.
از اینجا میتونید فایل با کیفیت چالشکتابخوانی من رو دانلود کنید.
در پایان باید از خواهرم فاطمه، برای نظرات و پشنهاداتش به عنوان یک خوره کتاب درباره این نوشته تشکر کنم.
شما از چه روش ها و ابزارهایی برای کتاب خوندن استفاده می کنید؟ ممنون میشم تجربتون رو با من هم به اشتراک بگذارید :)