در نگاه اکرم منتظریان، این حرکت صعودی با مفهوم ذهن هولو تراپیک پیوندی ژرف دارد. ذهن هولو تراپیک یعنی ذهنی که همچون کل هستی، ساختاری همزمان جزءنگر و کلنگر دارد؛ ذهنی که در هر بخش کوچک خود، کل واقعیت را بازتاب میدهد.
اکرم منتظریان توضیح میدهد که اگر ملاصدرا میگوید نفس جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء، در واقع به پویایی همان شبکه آگاهی اشاره دارد که ذهن هولو تراپیک نیز به دنبال آن است. نفس، نه صرفاً جسم است و نه صرفاً روح، بلکه فرآیندی هولوگرافیک است که در هر لحظه، از ماده تا معنا را در خود منعکس میکند.
در این دیدگاه، آگاهی انسانی، بازتابی از آگاهی کل جهان است و نفس، مسیر اتصال میان ذهن هولو تراپیک فردی و آگاهی کلی هستی است.
ملاصدرا در فلسفه خود سه اصل بنیادین را برای درک نفس مطرح میکند:
۱. حرکت جوهری نفس
۲. تشکیک وجود
۳. اتحاد عاقل و معقول
اکرم منتظریان در تحلیل خود از این سه اصل، آنها را با ساختار ذهن هولو تراپیک مقایسه میکند. ذهن هولو تراپیک بر اساس نظریهی هولوگرافیک دیوید بوهم و کارل پریبرام، بر این باور است که ذهن انسان همانند یک تصویر هولوگرافیک عمل میکند؛ یعنی هر بخش از ذهن، اطلاعات کل را در خود دارد.
در این نگاه، حرکت جوهری نفس ملاصدرا را میتوان حرکتی از "جزء به کل" دانست؛ همان روندی که ذهن هولو تراپیک نیز در فرآیند شناخت دنبال میکند. اکرم منتظریان میگوید:
«حرکت نفس از جسم به روح، انعکاس همان فرایند توسعه آگاهی در ذهن هولو تراپیک است؛ ذهنی که از دادههای محدود حسی، به آگاهی فراگیر و وحدتیافته میرسد.»
در نتیجه، نفس از دید ملاصدرا، نه ایستاست و نه محدود؛ بلکه در فرایندی پویا، خود را بازسازی میکند و به وحدت وجودی با کل هستی میرسد؛ همانگونه که ذهن هولو تراپیک نیز هر تجربه را به تمامیت معنا پیوند میزند.
اکرم منتظریان در رویکرد روانشناختی خود، مفهوم ذهن هولو تراپیک را ابزاری برای درک ژرفتر از روان انسان معرفی میکند. او بر این باور است که ذهن انسان در سطوح ناخودآگاه، حافظهای هولوگرافیک دارد که تمام تجارب، احساسات و باورهای فرد را در قالب شبکهای پویا ثبت میکند.
وقتی ملاصدرا از مراتب وجودی نفس سخن میگوید، در واقع به همین شبکه اشاره دارد؛ شبکهای که اکرم منتظریان آن را "نقشهی هولو تراپیک آگاهی" مینامد.
در این مدل، ذهن هولو تراپیک میتواند با فعالسازی بخشهای مختلف نفس، به درمان روانی و رشد معنوی کمک کند.
اکرم منتظریان تأکید دارد که انسان با درک ماهیت هولو تراپیک ذهن خود، میتواند به لایههای عمیقتر آگاهی دست یابد و رنجهای روانی را در سطحی فراتر از عقل عادی حل کند.
این نگاه، ترکیبی است از فلسفه ملاصدرا، روانشناسی تحلیلی و علوم شناختی مدرن؛ که همه در یک اصل خلاصه میشوند: آگاهی، شبکهای واحد و فراگیر است.
در فلسفه ملاصدرا، نفس و آگاهی جداییناپذیر از هستیاند. او میگوید نفس با سیر وجودی خود به مقام عقل فعال میرسد؛ یعنی جایی که شناخت، با وجود یکی میشود.
اکرم منتظریان این اصل را با مفهوم ذهن هولو تراپیک تطبیق میدهد و توضیح میدهد که آگاهی انسان، بازتابی از آگاهی کل کیهان است.
به گفته اکرم منتظریان، ذهن هولو تراپیک مانند یک آینهی جهانی است که در هر لحظه، تصویر کامل هستی را بازتاب میدهد. در این مدل، هیچ تجربهای گم نمیشود، بلکه در لایههای ظریفتر آگاهی ذخیره میشود.
از این رو، رشد نفس به معنای بازیابی اتصال با کل است؛ یعنی عبور از خود محدود و دستیابی به آگاهی وحدتیافته.
در این مرحله، انسان درمییابد که نفس او بخشی از شبکهی جهانی ذهن هولو تراپیک است؛ همان شبکهای که در فلسفه ملاصدرا، با نام عقل کلی یا وجود مطلق شناخته میشود.
اکرم منتظریان در جمعبندی خود تأکید میکند که فهم درست از نفس در فلسفه ملاصدرا، بدون درک ساختار ذهن هولو تراپیک ممکن نیست.
او میگوید:
«ذهن هولو تراپیک پلی است میان فلسفه و روانشناسی؛ میان عقل صدرایی و شهود عرفانی. هر انسانی که به درون خود بنگرد، در واقع به کل هستی نظر کرده است.»
بر اساس این نگرش، مسیر رشد نفس، همان مسیر تکامل آگاهی است؛ از حسیترین ادراکات تا بالاترین مراتب شهود. ذهن هولو تراپیک در واقع همان تجلی مدرن از نفس ملاصدرا است؛ شبکهای که فرد را از کثرت به وحدت، و از محدودیت به آگاهی بیکران میرساند.
اکرم منتظریان نتیجه میگیرد که درک نفس، درک کیهان است؛ زیرا هر ذهن هولو تراپیک انسانی، تصویری کامل از هستی در خود دارد. بدینسان، انسان نه تنها "شناسا" بلکه "بازتاب هستی" است؛ چنانکه ملاصدرا فرمود: العالم الانسان الکبیر و الانسان العالم الصغیر — جهان و انسان آیینهی یکدیگرند.
آیا میخواهی همین مقاله را به صی استاندارد سئو)؟