سلام ، خوبین ؟
پیرو مسابقات آقای دست انداز می خوام مطلبی بنویسم که در اون به اختراع ذهنی ام بپرداز ام ، پس با من همراه باشید تا مطلب خوبی رو با هم بخونیم
برای افزایش جذابیت به این پست سه تا رمز نگاره(CIPHER) در اون نهفته شده که کنجکاوی شما رو برانگیخته کنند این سایفر ها به گونه ای قرار داده شده اند که کاری با معنی اصلی پست ندارند ، پس اگر طرفدار رمز نگاره هم نیستید میتونید با خیال راحت مطلب رو بخونید و ازش لذت ببرید
(عزقزلز) تا به حال شده از اینکه در روابطتون ایجاد مشکل شده به شدت ناراحت شده باشید ؟ از اینکه گاهی حرف اشتباهی زدین ؟ یا گاهی از زیاده روی پشیمون شدین ؟ شایدم وقت هایی بوده که به خودتون گفتید ای کاش حرف دلم رو میزدم ؟ اصلا شاید پیش بیاد براتون که توی دلتون بگید غلط کردم همچین حرفی زدم ! اگر همه این ها رو بذاریم کنار به این توجه کنیم گاهی بوده که باید کاری رو انجام نمیدادیم یا گاهی کاراهایی بوده که حتما باید انجام میدادیم .
شاید براتون جالب باشه که روان شناس ها معیاری به نام "هوش هیجانی " تعریف کردند که تاثیر خیلی زیادی درباره مطالب بند بالا دارد؛ اسم دیگر این معیار هوش احساسی است که مشخصا به موضوع کنترل کردن احساسات و هیجانات ربط داره برای مثال : وقتی که نتونستیم با دیگران روابط نسبتا خوبی رو داشته باشیم یعنی نتونستیم احساسات خوبی رو از خودمون بروز بدیم ................
( کزیز ) جالبه بدونید که روانشناس ها به این نتیجه رسیدند که معیار IQ ربطی به موفقیت شغلی یا اجتماعی نداره بلکه افرادی که هوش هیجانی یا EI بالاتری دارند نسبتا از موفقیت هایی بیشتر و بهتری در مقایسه با دیگر افراد داشته اند ؛ قبول کردن این موضوع هم خیلی ساده است : کسانی که از روابط اجتماعی بالاتری برخوردارند ، روابط کاری و امور روز مره را بهتر انجام می دهند ....
( دزازنزدز ) هوش احساسی خیلی بیشتر از IQ در زندگی ما تاثیر گذاره برای مثال IQ فقط شما رو به صندلی دانشگاه خوب میرسونه ولی این IE یا هوش احساسی هست که در پیدا کردن شغل یا فرایند های علمی خوب کمکتون میکنه ؛ این هوش احساسی هست که باعث میشه احساساتون در تقابل چیز های بد کنترل کرده و از اون ها دوری کنید یا متعاقبا نزدیک چیز های خوب بشید و کل کارهای دیگه هوش منطقی در تقابل هوش احساسی کم میاره ..
( کزهز ) جالبه بدونید که هوش احساسی خیلی بیشتر از هوش منطقی اکتسابی و قابل رشد هست فقط کافیه راهش رو بلد باشیم و از اون روش به صورت متمادی استفاده کنیم؛ برای مثال افزایش هوش منطقی رو با حل کردن سوالات منطقی- ریاضی امکان پذیره اون هم به صورت فراوان و اشتباه کردن های زیاد و در کنارش سختی و خستگی به همراه داره ولی برای افزایش هوش احساسی فقط کافی است تا چندین فعالیت اجتماعی را به صورت عملی یاد بگیریم .
( ازیزنز ) توی این روزا که تکنولوژی روز به روز در حال گسترشه شاهد اون هستیم که پرستار روبات های زیادی جهان رو تسخیر کردند؛ پرستار هایی که علاوه بر این که دچار خطای انسانی (human fault ) نمیشن بلکه هزینه های و استهلاک کمتر دارند ، جدای بر این ها خطر عفونت ها و بیماری های واگیر که در پرستار های انسانی دیده میشه رو هم ندارند ...............................
اما اختراع من روبات-پرستاریه که بتونه هوش احساسی رو به انسان ها آموزش بده
(رزمززز) شاید پیش خودتون بگید چرا روبات ؟ این همه انسان می تونند این کار رو بکنند؛ من در جواب شما خواهم گفت که پرستار های انسان که انواع آنها را در زمینه احساسات میبینیم مثل مشاور، روحانیون ، معلم و به ویژه مادر می توانند دارای خطا های انسانی بشوند؛ اما وقتی یک روبات رو به صورت آکادمیک برنامه ریزی شده و به صورت پیشفرض دچار اشتباهات انسانی نمیشه رو در نظر میگیرید؛ نقطه مثبت های بیشتری از مورد های انسانی داره..........
اون در دسترسه- اکادمیک یاد گرفته - اشتباه نمیکنه- برای شرایط خاص میتونه برنامه نویسی بشه-میتونه انواعی از متد های اخلاقی یا دینی رو داشته باشه - به صورت کلی همیاری باشه برای تنهایی ما
من اسم این روبات رو جهت دهنده میذارم. خیلی از ما ها در زندگی هم جهت دهنده هایی داریم مثل کتاب یا والدین ولی این مورد برای همه صدق نمیکنه : حتی عده ی کمی والدین درست حسابی هم ندارند....................
(اززز) داشتن یک جهت دهنده که بیاد و به کنترل احساسات شما از سن کودکی و نوجوانی کمک کنه برای هممون امری موردنیازه ، خیلی هامون میدونیم بیشتر سختی های که خانواده برای ما در نظر میگیرند واجبه ولی یک عده از والدین هم یاد نگرفته اند که چطور رفتار کنند پس کنترل هوش احساسی فرزندان خود رو می شکنند و تیکه هاشم میدن لولو بخوره :/ این که واقعا کار میکنه یا نه رو با یک مثال معروف در بین روانشناسان بهتون اثبات میکنم :
ویکتور لوستیگ : دزد تبهکاری که کلی معاملات غیرقانونی انجام داد ولی بازداشت شد و در زندان مرد
فرانک ابگنیل : دزد تبهکاری که کلی معاملات غیرقانونی انجام داد ولی هم اکنون جز پولدارترین سهام داران است
تفاوت در جمله دوم هر دو نشعت گرفته از دو تفاوت مهم است : 1.ابگنیل جهت دهنده داشت 2. نوجوان بود
فردی به نام کارل هانرتی که میتوان او را پلیسی قدر شناس خواند؛ به هوش احساسی فرانک جهت داد و آن را صرف کار خیر و امور امنیتی قانونی کرد البته نوجوانی و شکل پذیری او ، بی تاثیر نبود .
پس باید برای جهت گیری خوب دو تا معیار فراهم بشه : 1.جهت دهنده 2.سن پایین
ما برای آموزش جهت دهنده افکار هوش احساسی نیاز به سنین کوچکتر داریم .............
( کزجزازسزتز ) اختراع من ، در حوزه کاری انسانی هم پیدا میشه و میتوان از پرستار های انسانی در این حیطه بکار برد ولی وقتی این امر روباتیک و به صورت تمام کمال انجام بشه دیگه حرفی از اشتباهات انسانی مثل کم کاری در اون دیده نمیشه؛ اگر اختراع من رو به صورت علمی مورد برسی قرار بدیم پر از اشتباهست و این فقط یک نظریه کوچیکه ولی اینکه بیایم هوش احساسی رو از کودکی به بچه هامون یاد بدیم امر ضروریه, میتونیم با خوندن کتاب ها سطح هوش هیجانی خودمون رو افزایش بدیم و زندگی قشنگی برای خودمون بسازیم ....
رمزنگاره ها :
رمز نگاره اول : رمز نگاره ای که اول هر بند با پرانتز مشخص شده بود زبان رمزی پارسی قدیم بود به نام زرگری : در این زبان بین هر حرف یک ز اضافی می آورند(دارای استثنا که برای اسون بودن نیاورده شد ) : ترکیب تمامی آنها مصرع اول را میسازد
رمز نگاره دوم : در بالای هر عکس کلمه ای نوشته شده که مصرع دوم را میسازد
رمزنگاره سوم : برای جذابیت بیشتر جواب این را نمیگذارم :) اگر پیدا کردید کامنت بذارید
راهنمایی : به تعداد نقاط آخر هر پاراگراف دقت کنید ! این سایت هم بدردتون میخوره
