Mr_single_.84
Mr_single_.84
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

بندنر

بندنر
بندنر

میبرم لذت من از آب و هوای روستا/کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا

صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس/تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا

میبرم لذت من از آواز چوپانش ولی/لذتی بس بیشتر از کدخدای روستا

گله می آید ز دشت و کوچه ها پر می شود/از صدای بع بع بزغاله های روستا

گاو با گوساله و بزغاله و مرغ و خروس/پرسه هر یک میزنند در لابلای روستا

جای بنز و پاترول و پیکان بود اسب و الاغ/مرکب رهوار بی چون و چرای روستا

کربلایی اصغر و مش قاسم و حاجی رجب/پیر مردان غیور و باصفای روستا

دخترانش شال می بندند دور سر که هست/در میانش مهره ای از کهربای روستا

میرسد درصبح باران عطر و بوی کاهگل/از در و دیوار و بام هر سرای روستا

هست بازار طلا در روستا بی جلوه چون/خرمن گندم بود کوه طلای روستا

بن‌نربندنرمهدی مخلصیروستای بندنربندنر مهدی مخلصی
آرزوهام‌دارن‌خراب‌میش‍ن‌‍💔🖤ــ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید