Mr_single_.84·۳ ماه پیشبندنرمیبرم لذت من از آب و هوای روستا/کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس/تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا میب…
Mr_single_.84·۳ ماه پیشبندنرهمه چیز روشن و زیبا … همه موجودات بزرگ و کوچک … همه چیز معقول و شگفت انگیز است و خداوند همه آن ها را خلق کرده است
Mr_single_.84·۳ ماه پیشبندنرچه کسی با من، حرف میزند؟ سوسماری لغزید. راه افتادم. یونجهزاری سر راه. بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ و فراموشی خاک. لب آبی گی…
Mr_single_.84·۳ ماه پیشمهدی مخلصیفرقی نمی کنه دودی که مصرف می کنی سیگار باشه یا قلیون اما تو اون لحظه جای خالیشو پر میکنه تقصیر ما نیست می خواست باشه تا ما بودنشو بوسه