شیوا همتی
شیوا همتی
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

۵ راهکار مدیریتی برای مدیران استارتاپ‌ها

استارتاپ به‌عنوان فعالیتی نوپا حول یک ایده‌ی جدید، مفهوم تازه‌ای در دنیای کسب‌وکارهای امروزی‌ست. یافتن حفره‌های موجود، ارائه‌ی راهکار و پاسخ‌دهی به نیاز جامعه در سطوح خرد و کلان، سنگ محک یک استارتاپ و بررسی خط زمانی ایده، از گذشته تا فرداهای دور، عیار یک مدیر استارتاپ موفق است.

یک ذهن پویا و پذیرا، همواره خود را به چالش کشیده و آماده‌ی تغییر به‌هنگام است. شما چطور؟ در مقام مدیر استارتاپ، کدام استراتژی و مدل فکری را برگزیده‌اید؟

5 راهکار پیش رو، برآیندی از سال‌ها تجربه و مطالعه‌ی فعالین این حوزه، جهت هموارسازی مسیر پرفرازونشیب کسب‌وکار شماست. معامله‌ی سودمند امروز، تخصیص چند دقیقه و مطالعه‌ی این مقاله است. آماده‌ی سرمایه‌گذاری هستید؟

1. چگونه ایده‌ی خود را به سرمایه‌گذاران فروخته و منابع مالی را مدیریت کنیم؟

یکی از مهم‌ترین گام‌ها، جذب سرمایه است. داشتن ایده‌ای فریبنده و جذاب، بدون حمایت مالی، کافی نیست. تصویرسازی درست از محصول و ارائه‌ی چشم‌اندازی شفاف که افراد را تشویق به سرمایه‌گذاری کند، هنر یک مدیر هوشمند استارتاپ است. اما همه‌چیز به اینجا ختم نمی‌شود.

مدیریت مالی و مصرف بهینه‌ی بودجه، مهارت دیگری‌ست که دونده‌های این ماراتن را به‌پیش می‌راند. در مقام مدیر استارتاپی نوبنیاد، می‌توانید از روش برون‌سپاری برای کاهش هزینه‌های خود بهره ببرید؛ استفاده از متخصصین و نیروی دورکار. به‌این‌ترتیب از یک گروه متمرکز درون‌سازمانی و جمعی از افراد ماهر که به‌صورت غیرحضوری در خدمت هدف و پروژه‌ی شما هستند، سود خواهید برد.

شناخت فناوری‌های روز و استقبال از برنامه‌های جدیدی که جایگزین بخشی از نیروی کار، به‌خصوص در حوزه‌ی حسابداری و امور مالی هستند، ترفند دیگری برای کاهش هزینه‌هاست. استارتاپ‌ها به‌عنوان بازوهای جدید دنیای تجارت، بهترین بستر برای گذار از روش‌های سنتی و مرسوم کسب‌وکار و استقبال از آنچه که تکنولوژی به ما پیشنهاد می‌دهد، می‌باشند.


2. نیروی کار به‌مثابه مهره‌های اصلی بازی تجارت

مدیریت منابع انسانی و تیم‌سازی درست، یک ستون محکم و کارا برای شما به ارمغان می‌آورد. دست‌چین کردن نیروی ماهر و متخصص، به‌تنهایی نمی‌تواند تضمین‌کننده‌ی موفقیت یک کسب‌وکار باشد. به‌عنوان مدیر استارتاپ، این وظیفه‌ی شماست تا ارتباط مناسب میان بخش‌های یک مجموعه و تعادل در روابط سازمانی را تعریف کنید.

انگیزه دادن به اعضای گروه و بهینه‌سازی عملکرد، وقتی کارها آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. در یک محیط پویا، نتیجه صرفاً جدولی از دستاوردها نیست. علاقه‌مندی افراد به آنچه انجام می‌دهند و اشتیاقی که برای رشد دارند، به خلق تعاملی سازنده منجر می‌شود. اینجاست که کار، نه صرفاً یک اجبار بزرگسالانه، که فرآیندی‌ست لذت‌بخش و شکوفایی را به همراه دارد.

کشف حلقه‌های مفقوده، اعتمادسازی میان اعضای گروه، حفظ هم‌بستگی در یک ساختار جزءبه‌کل و بالعکس، از دیگر مهارت‌های لازم برای یک مدیر کارآمد استارتاپ است.


3. برنامه‌ریزی و آنالیز مستمر

پاسخ به نیازهای امروز جامعه، تضمین‌کننده‌ی موفقیتی ثابت در طول زمان نیست. ایده‌ها، طول عمر دارند؛ برای مدیریت بهینه‌ی استارتاپ‌ها، نیاز است که موانع و تهدیدهای احتمالی پیش رو، شناسایی و پاسخ‌دهی شوند. متأسفانه نبود مدیریت بحران در بیشتر حوزه‌ها، استارتاپ‌ها را با مشکل مواجه کرده و سالیانه شاهد شکست بسیاری از مجموعه‌ها در ایران هستیم.

در تجارت‌های نوپا، توجه به سه چرخه‌ی معروف، اهمیت به‌سزایی دارد:

  • چرخه عمر کسب‌وکار: مراحل اولیه، رشد، بلوغ و افول
  • چرخه عمر صنعت: رقبای تازه‌نفس، بازار عرضه و تقاضا، پیش‌کسوتان باتجربه و کالاهای جایگزین
  • چرخه عمر بازار: رصد کردن بازار، شناسایی جایگاه فعلی خود و پیش‌بینی جایگاه خویش در آینده

نقشه‌ی راه، یکی از قطعه‌های گمشده‌ی پازل استارتاپ‌هاست. عدم شناخت و مطالعه‌ی دقیق بازار و تحلیل رقبا، اشتباه بزرگی‌ست که می‌تواند هر مدیر استارتاپی را به قعر دره بکشاند. محصولی که بازار درست را هدف قرار ندهد، مدعی پیروزی نخواهد بود.

ازاین‌رو، مدل‌سازی و تست ابزاری می‌تواند زوایای پنهان یک طرح را روشن کرده و دید تازه‌ای به شما بخشد. هیچ‌چیز به اندازه‌ی تجربه‌ی کاربران، بیانگر نقاط قوت و ضعف یک محصول و کیفیت اجرای آن نخواهد بود. درنتیجه به‌عنوان مدیر یک استارتاپ، گاهی لازم است چند قدمی را به عقب برداشته و از منظر جدیدی به ایده‌ی خود بنگرید.

به خاطر داشته باشید که موفقیت، پایان کار نیست. برنامه‌ریزی برای ارتقا و بهبود محصول به‌طور مستمر، یکی از لازمه‌های باقی‌ماندن در میدان رقابت است.


4. مدیر استارتاپ، یک شوالیه شجاع و جنگجویی منعطف است.

شجاعت، ریسک‌پذیری و انعطاف در دنیای تجارت، فقط مشتی واژه نیستند؛ وزن دارند و تفاوت بین موفقیت و شکست یک کسب‌وکار را معنا می‌کنند. شناسایی و تشخیص به‌موقع فرصت‌ها، توانایی اقدام شجاعانه برای تبدیل موقعیت موجود به یک اتفاق سودآور و انعطاف داشتن برای تطبیق خود در راستای مسیر، فاکتورهایی‌ست که مدیر استارتاپی روبه‌رشد را از سایر رقبا متمایز می‌کند. اگر سخت باشی و تغییرناپذیر، خواهی شکست.

استارتاپ‌ها برای گسترش و پیشرفت خود، نه‌تنها به ایده‌های خلاقانه، که نیازمند ابتکاری عملی و روزانه در بستر خود هستند. یک واحد زنده و پویا برای بقای خویش خواهان یادگیری، رشد و بازآفرینی مداوم است. سیاستی که مدیران استارتاپ‌ها به‌خصوص در ایران از آن غافل مانده‌اند.

توسعه‌ی مهارت‌های فردی و رشد شخصی

پتانسیل و قدرت رهبری مدیر یک استارتاپ، همان چیزی‌ست که هر کشتی به آب‌زده‌ای بدان نیاز دارد. یک ناخدای مسئولیت‌پذیر و آگاه، می‌داند چه موقع باید بار اشتباهاتش را به دوش کشد و از خسارت‌های جانبی بکاهد. مشارکت دادن اعضای تیم، نه به معنای شانه‌خالی کردن از مسئولیت‌های خود، که ساختن فضایی سالم برای اشتراک ایده‌ها و گفتمان برای یافتن بهترین راه‌حل‌هاست.

نقدپذیری و عدم تعصب نسبت به ایده‌ی خود، توانایی درهم‌شکستن چندین‌باره‌ی یک طرح و پیدا کردن بهترین خروجی، از دیگر ویژگی مدیران استارتاپ‌هاست. درنتیجه مدل ذهنی و تفکر مدیریت یک سازمان، بیانگر تدبیر حاکم بر کل مجموعه خواهد بود.


5. مشتری‌مداری؛ استراتژی یک مدیر استارتاپ پیشتاز

اگر از آن دسته مدیران استارتاپ هستید که مخاطب و مصرف‌کننده را محوریت کسب‌وکار خود قرار داده‌اید، سیاست شما بر پایه‌ی مشتری‌مداری بوده و چندین گام از بسیاری مجموعه‌های دیگر جلوترید. شوربختانه در ایران، این استراتژی مهم با احترام به مشتری اشتباه گرفته شده و حتی مدیرانی باتجربه در شرکت‌های معتبر نیز، همچنان نگاهی معکوس و از بالا به پایین در ارائه‌ی خدمات خود دارند.

درک الگوی فکری و ذائقه‌ی مشتری، چیزی کم از ذهن‌خوانی ندارد؛ سخت اما شدنی. یکی از بهترین روش‌ها برای دستیابی به این مهم، استفاده از تجربه‌ی فروشنده‌ها و مدل‌سازی شناخت و رابطه‌ی آنان با خریداران است. شناسایی نیاز مخاطب، برگ برنده‌ی شما در این عرصه‌ی رقابتی‌ست چراکه خریدار، سرمایه‌ی شماست. پس قاضی بی‌رحم خود بوده و از زاویه‌ی دید یک مصرف‌کننده، محصول خویش را ارزیابی کنید.

به‌طور معمول در کلیه‌ی مراحل تولید، سعی بر رساندن ایده از مبدأ به مقصد است. حال زمان آن فرارسیده تا در جهتی وارونه این مسیر را طی کنید. کیفیت، کارایی، تجربه‌ی کاربری، ارزش مالی و بسیاری دیگر از مؤلفه‌های موجود، تنها در چند ثانیه می‌تواند مشتری شما را متقاعد به خرید و یا منصرف کند.


در مجموع، مدیران استارتاپی که با واقع‌گرایی، پتانسیل موجود را شناسایی کرده و به فرصتی برای خلاقیت و درآمدزایی بدل می‌کنند، با برنامه‌ریزی و سیاست‌های کارآمد، به‌دنبال چشم‌اندازی روبه‌رشد و تغییر بسترهای فعلی جهت توسعه و تکرارپذیر ساختن مدل تجارت خود خواهند بود. ازاین‌رو، مرور چندباره‌ی سناریوهای یک طرح و پوشش حداکثری کاستی‌ها، مهارت بالقوه‌ی یک مدیر استارتاپ است.

حال سوال اینجاست؛ آیا در این راه، بهترین خود بوده‌اید...؟

مدیر استارتاپاستارتاپ موفقاستارتاپمدیریت کسب و کار
نویسنده و تولیدکننده محتوا، بلاگر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید