مردِ بزرگ ادبيات و مردِ سياست. اين توصيفي است كه ميتوان بي هيچ اغماضي در مورد ويكتور هوگو به كار برد.
ويكتور سومين پسر ژوزف لئوپولد هوگو، يكي از ژنرالهاي ارشد ارتش ناپلئون بود. كودكي او دوران پُرماجرايي بود چرا كه به علت مسافرتهاي پدر نظامياش مجبور بودند مدام به جاهاي گوناگون مسافرت كنند.
در سال 1823 جزيره گنج، رمان خواندنياش به زبان فرانسه منتشر شد، اثري كه در سال 1825 به زبان انگليسي ترجمه شد.
در آن سالها ژورناليستي به نام چارلز نودير از اين رمان بسيار لذت برد و به ستايش آن پرداخت و در يادداشتي هوگو را در ميان دايره بزرگان مكتب رومانتيسم قرار داد.
آثار هوگو را ميتوان آيينه تمام نمايِ تاريخ كشور فرانسه دانست چرا كه بازتاب شرايط جامعه و حال و هواي سياسي-اجتماعي آن روزگاران به خوبي در آثارش منعكس شده است.
شاعر، هنرمند و رماننويس فرانسويها فقط 20 سال داشت كه نخستين مجموعه شعرش منتشر شد و از همان زمانها بود كه استعداد ادبياش به ظهور رسيد.
در جولاي سال 1851 هوگو يك جمله تاريخي گفت: ما ناپلئون كبير داشتهايم و حالا به ناپلئون صغير نياز داريم!
بعدها هوگو به منظور جلوگيري از توقيف شدن از كشور گريخت. او در ابتدا به بروكسل رفت، البته كاملا مشخص بود كه مقامات سياسيِ بلژيك به عنوان همسايهاي كه روابط نزديكي با فرانسه داشت، نگران بودند كه وضعيت سياسي هوگو منجر به خدشه دار شدن روابط نزديك بين دو كشور شود.
در نهايت هوگو در سال 1852 به جرزي رفت، جايي كه مقامات سياسياش با رژيم سياسي جديد فرانسه زاويه داشتند.
گرچه ويكتور هوگو از سال 1859 ميتوانست به شكل قانوني وارد خاك فرانسه شود، اما تا سال 1870 در جزيره گوئرنزي باقي ماند.
در طول دوره زندگي در جزيره گوئرنزي، او موفق شد آثار جديدي بنويسد و يا آثار پيشيناش را كامل و به چاپ برساند كه از آن جمله ميتوان به جزيره گنج، ويليام شكسپير، بينوايان و... اشاره كرد.
از ميان آثار خلق شده در اين دوره، كتابي كه بيش از همه جزيره گوئرنزي در آن نقش و حضور پررنگي دارد، كتاب رنجبران دريا است.
در پي سقوط لوئي بناپارت در سال 1870، هوگو به عنوان يك قهرمان به فرانسه بازگشت و مورد ستايش قرار گرفت. هوگو در سال 1871 به عنوان نماينده مجلس ملي در انتخابات برگزيده شد و اين امر سبب شد تا در كنار ادبيات، در عرصه سياست نيز بدل به چهرهاي فعال شود.
در سال 1885 و با مرگ ويكتور هوگو، او به عنوان يك قهرمان ملي در پانتئون به خاك سپرده شد در حاليكه تخمين زده ميشود حداقل 2 ميليون نفر، مراسم تشييع جنازه او را دنبال ميكردند.
البته ميراث ويكتور هوگو و دستاوردهايي كه او براي ادبيات داشت، چنان غني و پررنگ است كه همچنان پس از دهها سال، نقش و جايگاه او مثال زدني است.
مثلا كمتر كسي است كه در سراسر جهان، نامِ شخصيت اصلي رمان بينوايان يعني ژان والژان به گوشش نخورده باشد.
همچنين بينوايان بارها نيز منبع اقتباس در سينما، تلويزيون و حتي صحنههاي تئاتر نيز بوده است و اين خود، نشان از ميراثِ مرد بزرگ تاريخ ادبيات؛ ويكتور هوگو است.