امسال شروع تابستان همزمان بود با جابجایی مکان سکونتمان و اثاث کشی.از سختیها و مشکلات اثاث کشی (که حتما همگی حداقل یکبار در زندگی آن را امتحان کرده اید) هرچه بگویم کم گفته ام اول این را بگویم که ماتوی فامیل وآشناها رکورد جابجایی خونه واثاث کشی داریم.امسال آنقدر خسته شدم که اعلام کردم برای اثاث کشی بعدی مرا بیهوش کنید وقتی تموم شد بهوش بیارید
خلاصه بعدازینکه جاافتادیم بفکر یک مسافرت دبش جهت بیرون کردن خستگی افتادیم اما بایک حساب دودوتا چهارتا دیدیم که همینجوریش هشتمان گرو نه مان است چه برسد باینکه مسافرت هم برویم و نمیشود برای ۵روز مسافرت یکماه بی پولی بکشیم.پس تصمیم گرفتیم یک روز جمعه بیرون برویم و خستگی درکنیم.
رفتیم اما نشد?..دوباره مدتی به کارهای همیشگی وروز مره پرداختیم .دوسه بار هم برای انجام کارهای ضروری به سفرهای سه چهارروزه رفتیم وهربار خسته تراز قبل به خانه برگشتیم.چندبار توی تابستان دورهم نشستیم و نقشه ی مسافرت داخلی وخارجی کشیدیم بلکه حس سفر بهمان دست بدهد و روحیه مان عوض شود اما هربار مثل گنجشکی که توی اتاق به پرواز در می آید پر وبالمان کوفته و داغان ترازقبل شدیم.سه ماه تابستان گذشت و ما سفر نرفتگان بااین تفکرکه انشالله پاییز وضع مالی مان خوب میشود و هواهم دلچسبتر، میرویم سفر واز مناظر زیبای پاییزی لذت خواهیم برد..اصلا مسافرت درفصل پاییز خیلی دلچسب تراست و عکسهایمان هم شاعرانه و زیباتر میشوند.مهرماه که دارد تمام میشود.به امید آبان وآذر و یک مسافرت دبش
??️
تابستان _پاییز _مسافرت _انشا
