Nazanin.Hezar
Nazanin.Hezar
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

دلم را چون اناری..

#حال خوبتو با من تقسیم کن

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم، در آب و آتش خانه می کردم

چه می شد آه، موسای من! من هم شبان بودم؟
تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم

نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد، همه محراب را میخانه می کردم

اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد، شبی افسانه می کردم

چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم

یقین دارم سرانجام من از این خوب تر می شد
اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

سرم را مثل سیبی سرخ، صبحی چیده بودم کاش
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

شعرازجناب علیرضا قزوه

دوستدارطبیعت،عاشق عکاسی وخطاطی ومطالعه وگوش دادن به موسیقی هستم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید