چرا کارفرما، سرباز خط مقدم جنگ اقتصادی است؟
نبرد همزمان با تحریم خارجی و پاتَکهای داخلی
۱. مقدمه | کارفرما؛ در سنگر اول، بیسپر و بیپناه
در جنگ اقتصادی، اولین ضربهها نه به دولت و نه به سیاستگذار، بلکه به تولیدکننده و کارفرما وارد میشود. کارآفرینی در ایران امروز دیگر صرفاً یک فعالیت اقتصادی نیست؛ یک مقاومت شبانهروزی است برای بقا در برابر موجی از مشکلات مزمن. تولیدکنندهای که باید اشتغال ایجاد کند، صادرات راه بیندازد، ارز بیاورد و چرخ اقتصاد را بچرخاند، حالا خودش درگیر ماندن و نماندن است. سرباز خط مقدم، نه تنها با دشمن بیرونی بلکه با کمینهای داخلی درگیر است.
۲. تحریم و شوکهای بیرونی | حمله از روبهرو
تحریم، دیوار بلندی است بین تولیدکننده ایرانی و دنیای تجارت. انتقال پول، خرید ماشینآلات، گشایش اعتبار، واردات مواد اولیه و حتی گرفتن مجوزهای بینالمللی، به موانع غیرقابل عبور تبدیل شدهاند. هزینه انتقال وجه از مسیرهای غیراستاندارد، تأخیر در واردات به دلیل بازرسیهای دو یا چند مرحلهای، و محرومیت از استانداردهایی مثل CE و ISO، همگی نه فقط هزینه تولید را بالا میبرند، بلکه امنیت و رقابتپذیری کسبوکار را هم نابود میکنند.
۳. پاتکهای داخلی | پیچ و خمهای خودساخته
اما تحریم تنها مشکل نیست. بزرگترین درد، آشفتگی در داخل است:
از سرعت پایین اینترنت و قطع مکرر برق، تا تورم بالا و بیثباتی نرخ ارز. تخصیص ارز با تأخیرهای چندماهه، فرآیند پیچیده ثبت سفارش، فشار مالیاتی و بیمهای، نبود قانون شفاف و قابل اتکا برای کارفرما یا کارگر، همه بخشی از پاتکهایی هستند که سرمایهگذار داخلی را به زانو درآوردهاند. رقابت ناعادلانه با شرکتهای خصولتی و رانتدار، فرایندهای پیچیده شهرداری، مجوزهای سختالوصول، و تصمیمهای شبانه و غیرکارشناسی، کل محیط کسبوکار را ناامن کردهاند.
۴. یک روز عادی در زندگی کارفرما | بقا، نه توسعه
تصور کنید مدیر یک شرکت صنعتی متوسط هستید. صبح را با قطع برق آغاز میکنید، ظهر با توقف تولید به دلیل نبود قطعه وارداتی میگذرد، عصر با تذکر مالیات یا بخشنامه جدید گمرک، و شب با دغدغه پرداخت حقوق کارگرانی که هزینه زندگیشان هر هفته بیشتر میشود. در چنین شرایطی نه انگیزهای برای توسعه میماند، نه رمقی برای نوآوری. تصمیم سادهای مثل استخدام یک نیروی جدید یا سرمایهگذاری روی یک محصول تازه، به پروژهای پرریسک تبدیل شده.
۵. پیامدها | خروج سرمایه، مهاجرت نیرو، رکود
نتیجه طبیعی این فشار همهجانبه چیست؟ خروج سرمایهگذاران از کشور، مهاجرت نیروی انسانی متخصص، ورشکستگی کسبوکارهای کوچک و متوسط، و وابستگی بیشتر اقتصاد به نفت و دولت. اقتصاد بدون بخش خصوصی توانمند، نه مولد خواهد بود، نه پایدار. و بدون امنیت اقتصادی برای کارفرما، اشتغال و رشد صرفاً در سطح شعار باقی میمانند.
۶. نتیجهگیری | سنگر تولید ردریابیم
کارفرما سرباز بیسپر جنگ اقتصادی است؛ اما اگر همین سرباز را خسته، تنها و بیدفاع رها کنیم، کل جبهه سقوط خواهد کرد. اصلاح نظام مجوزدهی، ثبات قوانین، حذف امضای طلایی، حمایت هدفمند از صنایع کوچک و متوسط، و سرمایهگذاری روی منابع انسانی، حداقل کارهایی است که باید انجام شود. در جنگ اقتصادی، اول باید سنگر تولید را محکم کرد؛ و سنگر یعنی اعتماد به بخش خصوصی.
چالشهای اداره و توسعهی کسبوکار در ایران
زیرساخت و خدمات پایه
سرعت پایین و ناپایداری اینترنت، فیلترینگ و اختلالات دورهای
قطع برق و افت ولتاژ، کاهش فشار آب در ساعتهای اوج مصرف
کلاناقتصاد و مالی
4. تورم مزمن و انتظارات تورمی بالا
5. رشد نقدینگی بدون پشتوانه و فشردهشدن تقاضای واقعی
6. بیثباتی نرخ ارز و نبود ابزار پوشش ریسک ارزی قابل دسترس
7. دشواری ثبت سفارش و تخصیص ارز بهموقع
8. سختی دریافت تسهیلات و ضمانتنامههای بانکی؛ وثایق سنگین و نرخ سود بالا
9. وصول مطالبات دشوار؛ دورهٔ نقدیـنـگی کشیده و کمبود سرمایهٔ در گردش
مالیات، بیمه و مقررات
10. فشار دائم سازمان مالیات و حق بیمه؛ جرایم و بخشنامههای ناگهانی
11. مجوزهای پیچیده، همپوشانی متولیان، آییننامههای متغیّر
12. مصوبات و دستورالعملهای یکشبه و غیرکارشناسی
13. ابهام یا تعارض قانون در مواد ۱۰۰ شهرداری، محیط زیست، بهداشت و…
14. نبود نظام مالکیت فکری اجرایی و حمایت ناکافی از کارگر و کارفرما
فساد و رقابت نابرابر
15. رانت و «امضای طلایی» دستگاههای دولتی و شبهدولتی
16. شرکتهای خصولتی با دسترسی نامحدود به منابع مالی/ارزی
17. فساد اداری در سطوح اجرایی ؛ هزینهٔ مستقیم و تأخیر پنهان
تجارت خارجی و تحریم
18. محدودیت خرید، پرداخت و حمل بینالمللی بهدلیل تحریم
19. فرایند طولانی و پرهزینهٔ گمرک، استاندارد و بازرسی اجباری
20. کسب مجوز و استانداردهای بینالمللی (ISO, CE, FDA, …) بدون کانال رسمی
21. هزینهٔ بالای تبادلات مالی (کارمزد صرافی، سوئیفتهای فرعی، ریسک بلوکهشدن)
22. نداشتن توافقات دوجانبه آزاد تجاری و تعرفههای ترجیحی گسترده
بازار، فروش و صادرات
23. قدرت خرید پایینِ بخش بزرگی از جامعه؛ حساسیت شدید به قیمت
24. بهرهوری و فرهنگ کار پایین در بعضی زنجیرههای توزیع و خدمات پس از فروش
25. نبود دادهٔ شفاف بازار؛ پیشبینی دشوار تقاضا و رفتار مصرفکننده
26. محدودیت تبلیغات هدفمند بهعلت فیلترینگ پلتفرمها و ضوابط سخت گیرانه
27. رقابت ناسالم قیمتشکنی و قاچاق (ورود کالا با عوارض صفر/پایین)
سرمایهٔ انسانی
28. مهاجرت بیسابقهٔ نیروی متخصص و خروج مغزها
29. فقدان نظام مهارتآموزی نیرومند؛ شکاف میان دانشگاه و صنعت
30. مدیریت پیچیدهٔ منابع انسانی زیر فشار تورم و افت دستمزد واقعی
31. تحدید انگیزهٔ کارکنان بهدلیل ناامیدی اقتصادی و اجتماعی
هزینههای عملیاتی و دارایی ثابت
32. قیمت یا اجارهٔ سنگین املاک اداری، تجاری و صنعتی
33. فرسودگی ماشینآلات و هزینهٔ بالای نوسازی بهواسطهٔ تعرفه و تحریم
34. ریسکهای بیمهٔ حوادث و مسئولیت مدنی با نرخهای فزاینده
حاکمیت شرکتی و اطلاعات
35. فقدان شفافیت مالی در بخشهای بزرگ اقتصاد؛ دشواری دسترسی به دادهٔ دقیق
36. نبود پایگاههای آماری لحظهای و قابل اعتماد برای تصمیمگیری
ریسکهای اجتماعی و محیطی
37. گرمایش هوا و کمبود آب؛ خطر تعطیلی موقت صنایع
38. بحرانهای ناگهانی (سیل، زلزله، پاندمی) و نبود سازوکار جبران سریع