نازی کنکوری سابق :)
نازی کنکوری سابق :)
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

تجربه من از شرکت در آزمون آزمایشی

تو مسیر کنکورم برای شما از تجربه هام نوشتم و حالا واجبه راجع به این موضوع مهم هم بنویسم چون خیلی ها همین جا سرد می شن و عقب می کشن، نا امید میشن و تسلیم میشن ولی اینجا جاییه که دقیقا باید یاد بگیری و قوی تر بشی چون توی نقطه شروع تو در ضعیف ترین حالت خودتی چون درس خوندی اما خروجی ندادی و خودت رو محک نزدی پس لازمه اگه برای کنکور می خونی یا می خوای بخونی یا پشت کنکوری هستی این مقاله رو بخونی تا بدونی تنها نیستی و راه کار های لازم رو بگیری تو هم اگه چیزی بلد بودی برام کامنت کن.

اشتباهات من در آزمون آزمایشی

۱-من خودم برای ازمون دادن خیلی تنبل بودم و باخودم میگفتم که چی؟ کنکور نیست که!! ولی فهمیدم که اینجا محل آزمون و خطاست و این آزمون آزمایشی ها تا حدی مشابه با کنکور هستن و ترتیب قرارگیری هر درس، تعداد سوال، زمان بندی و... مهمترین ویژگی اولیه آزمون های آزمایشی اینه که مطابق کنکور اصلی برنامه ریزی شدن

۲-فوبیایی که داشتم،کارنامه آزمون و رتبه و ترازم بود…همیشه استرسش رو میکشیدم..و بنظرم همیشه ناعادلانه میومد،مشاورم فلسفه کارنامه آزمون و تحلیلش رو بهم توضیح داد و متوجه شدم که کارنامه ایی که من میگرفتم گزارشی از وضعیت تحصیلیم بود.. بعد آزمون منتظر پاسخ تشریحی و کارنامه آزمون میموندم و نتیجه آزمونم رو تحلیل میکردم،دونه دونه سوالات رو بررسی میکردم؛ تحلیل سوالات مهم ترین بخش آزمون دادنم شده بود..درحالیکه قبل اون اینقدر میترسیدم که حتی کارنامه ام رو نمیدیدم که ناراحت نشم!وقتی بررسی میکردم می تونستم بفهمم نقاط ضعف و قوتم چیه.

۳-کنکور واقعا برام استرس زا بود،بعضی وقتاچون نمیتونستم اضطراب و استرسم رو کنترل کنم، حتی وقتایی که خوب خونده بودم،امتحان رو خراب میکردم ولی انقدر آزمون دادم که ذهنم یاد گرفت چطوری کنار بیاد و تونستم با حداقل ترین استرس سرجلسه کنکور برم و واقعی بنظر بیام!

۴-تو آزمونهای آزمایشی استاندارد، اکثر بچه هایی که قراره قبول بشن و رتبه بیارن،هستن و آزمون میدن. حضور این بچه ها از سراسر کشور، میتونه رتبه ایی که قراره تو کنکور بیارین رو تخمین بزنه و امکان مقایسه کردن خودتون رو بهتون بده خب قبل از اینکه کنکور بدم میدونستم در چه حدی ام و براساس اون از خودم انتظار داشتم.

۵-نوع طراحی سوالات کنکور با سوالات امتحانی مدرسه زمین تا آسمون فرق داره. آزمون های آزمایشی استاندارد باعث شده که با سوالاتی مشابه و در حد و اندازه کنکور آشنا بشم و تفکر طراحان سوالات آزمون های آزمایشی، برای پیش بینی کردن چارچوب ذهنی طراحان کنکور، مفید بود میتونستم ذهن طراح رو بخونم و بدونم منظورش از سوال چی بوده!! اینقدر که با سوالات مختلف روبرو شده بودم کنکور نمیتونست منو غافلگیر کنه..

با چه تکنیک هایی ازمون بدیم؟

۱- تکنیک ضربدر منها یه تکنیک مهمی که هم در آزمون آزمایشی سنجش و هم در کنکور سراسری کاربرد داره و میتونین با یادگرفتنش سرعتتون رو بیشتر کنین و همه سوالات رو ببینین ،البته من خودم نمیتونستم این روش رو پیاده کنم،انقدر تمرین کردم که یاد گرفتم چطور ازمون بدم و وقت کم نیارم!

۲- تکنیک زمان های نقصانیه، این روش به مدیریت زمان در آزمون و اینکه زودتر از زمان اعلام شده به همه سوالا برسین، و به قول خودمون وقت اضافه بیارین،اشاره میکنه ،من که همیشه وقت کم میاوردم،ارزشش رو داشت که این روش رو یاد بگیرم.

کنکور آزمایشی از اسمش معلومه که ، آزمونی شبیه سازی شده ی کنکوره،این آزمون ها تسلطم تو مطالب درسی رو محک میزد و من رو برای تست زنی در زمان بندی مشخص آماده میکرد، آزمون دادن بهم کمک می کرد تا زودتر با شرایط کنکور آشنا بشم و به استرس اضطراب، و محیط فیزیکی آزمون عادت کنم.


مواردی که تو ثبت نام آزمون ها باید بهش دقت کنیم:

  • کیفیت سوالات مطرح شده
  • زمان بندی پاسخگویی به سوالات مطابق با کنکور
  • تعداد سوالات هر درس
  • تعداد داوطلبان
  • بودجه بندی دروس متناسب با فاصله زمانی

چالش‌های سر جلسه آزمون

۱-اولین مورد دمای محیطه

سرما و گرمای محیطی که اونجا آزمون میدادم، بعضا به دلیل نداشتن لباس مناسب و یا اینکه صندلیم کجا بود،جلوی پنجره یا در و …، مشکل ساز میشد برای حل این مورد، سعی کردم لباس مناسبی با خودم ببرم و یا میومدم از قبل در هوای خیلی گرم یا خیلی سرد، شرایط را برای خودم شبیه‌ سازی میکردم تا عادت کنم ؛بعضا که خیلی اذیت میشدم از مراقب آزمون میخواستم که صندلیم رو عوض کنن.

۲-سر و صدا سر جلسه آزمون

اینه که همیشه سرجلسه چند نفر پیدا میشه که سروصدا کنن و تمرکز شمارو بهم بزنن ،یه مشکلی که من داشتم این بود که بچه ها از شرایط سوء استفاده میکردن و باهم حرف میردن و یا سوال میپرسیدن و … من دیوونه میشدم یاد گرفتم تو این شرایط بی توجهی کنم و اگه خیلی اذیت شدم مراقب رو خبر کنم.

۳-سر و صدای مراقب های جلسه

یکی دیگه از مشکلات من بودن مراقب ها و سر و صدا بود، یعنی گاهی وقتا پیش میومد که مراقب رو من تمرکز میکرد و باعث میشد من حس خوبی نداشته باشم و یا باهم صحبت میکردن و میخندیدن...اوایل تو این شرایط هول میشدم و دست و پامو گم میکردم و استرس کل وجودمو میگرفت اما بعدش یاد گرفتم محکم تر از این حرفا باشم و به مراقبم تذکر میدادم..چون حق با من بود

۴- استرس و اضطراب

استرس و اضطرابم در جلسه آزمون بود که تا حدی طبیعی بوده ولی بیشتر از اون عملکردم رو مختل میکرد بعضا افت فشار خون و درد­شکم میگرفتم و به کل آزمون رو از دست میدادم…اما بعدش به پیشنهاد مشاورم،یکم خوراکی مثل کشمش و گردو، آبنبات ، قرص‌­های مسکن و آب باخودم میبردم و وقتی حس میکردم شرایطم مساعد نیست سریعا خودمو کنترل میکردم و آزمون رو ادامه میدادم.

۵-مقایسه ممنوع

من همیشه تحت تاثیر بچه هایی قرار می­‌گرفتم که به سرعت برگه شون رو تحویل میدادن و میرفتن بیرون همین استرس و اضطرابم رو بیشتر میکرد و فکر میکردم بقیه چه خوب بلدن ولی من هنوز سر سوالاتم! یاد گرفتم که خودمو با هیچ کس مقایسه نکنم؛ سریع تموم کردن یه نفر معنیش این نیست که من بلد نیستم یا کند ام! پس به خودم اعتماد کردم و سرمو انداختم پایین و ادامه دادم.

۶- مدیریت درست زمان و تقسیم بندی زمان به تعداد سوالاته

مدیریت زمان مهم چیزیه که باید تو آزمونهای آزمایشی یاد بگیرین..

حل کردن خیلی سریع سوالا و رد شدن و یا مکث زیاد روی سوالا هردو اشتباه هستن، من از اون دسته بودم که خیلی سریع سوالات‌ رو میزدم و میرفتم جلو ، غافل از اینکه به سرعت پیش رفتن باعث میشد اشتباه محاسباتیم سر به فلک بکشه روی سوالات رو با دقت نمیخوندم و چیزی که طراح ازم خواسته بود از قلم میوفتاد!

یاد گرفتم با زمان بندی استاندارد کنکور پیش برم و هر درس رو تو زمان خودش جواب بدم و پیش برم

مواردی که لازمه قبل آزمون و سر آزمون بهش توجه کنی جون دل:

  • من سعی میکردم شب قبل از آزمون اندازه کافی بخوابم و صبح کامل صبحونه بخورم تا در جلسه آزمون خسته و بی­‌حال نشم.
  • سر ازمون مشخصات کارت و برگه پاسخ نامه و دفترچه سوالاتم رو چک میکردم که‌ اگه اشتباهی بود سریعا متوجه بشم و اطلاع بدم.
  • وقتی استرسم زیاد میشد نفس عمیق میکشیدم،تنفس شکمی واقعا حالم رو بهتر میکرد.
  • حواسم به شماره سوالات و ساعت بود و مدیریت زمان رو انجام میدادم.
  • اول سوالایی رو جواب میدادم که کاملا مطمئن بودم، و وقتم رو برای سوالاتی که بلد نبودم هدر نمیدادم و رد میشدم وقتی جواب رو وارد میکردم شماره سوال و شماره پاسخ­نامه رو چک میکردم.
  • حدودا نیم ساعت زودتر از شروع آزمون تو مدرسه ایی که قرار بود اونجا ازمون بدیم، حاضر میشدم؛ چون اگه یکم دیر میکردم که به آزمون نرسم قطعا از استرس سکته میکردم.
  • به خودم و درسی که خوندم اطمینان داشتم و با خیال راحت میرفتم سر جلسه و به خودم اعتماد بنفس میدادم .
  • ترتیب درس­‌ها و سوالات دفترچه رو رعایت میکردم،اینطوری بهتر بود و دقیقا استاندارد کنکور رعایت میشد،وگرنه احتمال داشت تو وارد کردن جواب به پاسخ نامه اشتباه کنم
  • یه حس کاذبی هم بهم دست میداد که فکر میکردم هیچی یادم نیست، درحالیکه با مرور اخر هفته و قبل آزمون باعث میشد آمادگی ذهنم به اوج برسه ولی خب این حس رو داشتم همیشه و بنظرم طبیعی بود.
  • یه چیزی که همیشه بهش توجه داشتم این بود که کنکور کاملاً نسبیه؛ اگه چیزی برای من سخته ، برای بقیه هم سخته! و لازم نیست برای اینکه تراز خوب بیارم، همه درس‌ها رو درصد بالا بزنم. میتونه رنج درصد ها پایین باشه اما شما رتبه و تراز خوب بیاری، چون ازمون سخت بوده! برای همه!

در آخر

اینا چند مورد از چالش های من و راه حل هایی که براشون داشتم،بود حواستون باشه که آزمون دادن قبل کنکور خیلی خیلی به آمادگی شما کمک میکنه،مدیریت استرس و زمان یاد میگیرین، تو شرایط مختلف آزمون میدین و مقاوم میشین، منظم درس میخونین،تحلیل یاد میگیرین..و میبینین که کم کم دارین یه کنکوریه خفن میشین

والسلام

استرس اضطرابکنکورآزمونازمونبی توجهی
نازنین هستم ( نازی ) به خاطر کنکور وارد ویرگول شدم و همچنان موندگار شدم اینجا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید