از اردیبهشت سال ۱۳۹۹ در برنامه ی رادیویی در مسیر توسعه در رادیو جهانبین (چهارمحال و بختیاری) هر هفته روز دوشنبه در مورد انتقال آب بین حوضه ای به بحث و نقد علمی و محیط زیستی با محوریت تونل انتقال آب و سد بهشت آباد پرداخته شد.
این برنامه و سلسله برنامه ها به اندازه ی ۹ قسمت ادامه پیدا کرد. تا آنجا که به خاطر صراحت کارشناس برنامه (مهدی پژوهش عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد) در پرسش های خود که از مهمان برنامه (ذبیح الله غریب، رئیس جهاد کشاورزی چهارمحال و بختیاری) این مسئول به جای پاسخگویی و ایجاد شفافیت به شکایت از واحد صدا و دکتر پژوهش نزد رئیس صداوسیمای این استان پرداخت که نهایتا منجر به تعطیلی برنامه شد و این برنامه در نیمه های راه ناتمام باقی ماند.
[ بدون توضیح بیشتر می توانید این ۹ قسمت که هر کدام سی دقیقه میشود را از شنوتو با این لینک بشنوید ]
در مورد ذبیح الله غریب البته بعدها در رسانه ها خواندیم که او به خاطر فساد در اداره ی جهاد کشاورزی چهارمحال و بختیاری با زحمات برخی اهالی رسانه تحت پیگرد قانونی قرار گرفته که البته نهایتا فقط به برکناری اون انجامید و طبق عرف رایج حکمرانی کشور فردی آقای رئیس (غریب) دادگاهی نشد و بابت اقدامات مفسده انگیز که هیچگاه هم رسانه ای و شفاف نشد، پاسخی نداد. که در هفته نامه ی نورسته بام در مورد این مسئله متنی کوتاه با عنوان «بالاخره غریب رفت اما نه غریبانه ...» نوشته شد.
همین نکته ای که متاسفانه در میان فعالان آب و خاک چهارمحال و بختیاری کمتر به آن پرداخته میشود، فسادی است که از خود استان و برخی مسئولان صندلی دوست خود چهارمحال و بختیاری بلند می شود.
مگر میشود در این استان سلسه طرح های انتقال آب یک به یک اجرا شوند و همهی مسئولان استانی بسیار شیر پاک خورده و سالم باشند؟
از سه «تونل انتقال آب کوهرنگ یک» بگیرید تا «تونل دوم کوهرنگ» و «تونل و سد کوهرنگ۳»، یکی در «ونک به رفسنجان» و یکی در «خِرسان به اصفهان و یزد»، یکی «سبزکوه به چغاخور» و یکی در «بهشت آباد به اصفهان» یا به قول خودشان انتقال آب به فلات مرکزی(!).
و به زودی یکی در بازفت و یکی در دیناران چهارمحال و بختیاری و حتی واگذاری بخشهایی از استان به استانهای دیگر یا واگذاری مدیریت سد کارون ۴ به خوزستان. یا واگذاری مدیریت سد لیرو به لرستان یا اصفهان. یا حتی نشان دادن نقشهی جعلی چهارمحال و بختیاری که بخشهایی از آن به اصفهان ملحق شده است، آن هم نه در خارج استان، که در صداوسیمای چهارمحال و بختیاری (جهانبین)
مثال دیگر واگذاری استحصال و استفاده از آبهای سطحی در چهارمحال و بختیاری به استانهای دیگر بر خلاف نص قانون. یعنی استانی که خودش آب تولید می کند، فقط اجازهی استفاده از آبهای چاه و چشمهها را دارد (منهای آن چشمهها و سفره های زیر زمینی که توسط تونل های چندگانه ی انتقال آب خشکیدهاند.)
یا اصل زدن این سدها در چهارمحال و بختیاری. از جمله سد لیرو، سد کوهرنگ ۳، سد خرسان، سد کارون ۴، و ... سدهایی که عموم متخصصان بر این باورند که زدنشان مساوی است با بر هم خوردن آب و هوا و ایجاد میکرو کلیما و تبدیل بارشها از برف به باران. و از بین رفتن آن همه آبی که در این استان میتوانست تولید شود، اما با تفکر غیرسیستمی حاکم بر وزارت نیرو و با تفکر قومیتی که از اصفهان و یزد و کرمان و فارس بیرون می آید فقط این آبهای تولید شده که در نتیجهی داشتن آب و هوای قبلی بوده را غیرتخصصی و غیر سیستمی به استان های خود می برند و بعد که در اثر این انتقال ها آب و سدهای زده شده آب و هوا تغییر کرد و تولید آب بسیار کاهش پیدا کرد، خودشان نیز آبی برای بردن پیدا نخواهند کرد. مگر میشود مسئولان استانی چهارمحال و بختیاری فاسد نباشند و در آن پشت سر هم طرحهای ضد محیط زیستی مفسده انگیز انجام گیرد؟