
میگفتی بوی خاک باران زده را دوست داری،
ولی چای خوردن در هوای ابری را بیشتر.
مکث میکردی و میگفتی: ولی از همه بیشتر وقتی را دوست دارم که بوی خاک باران زده در بینیَم میپیچد و یک دستم لیوان چای و دست دیگرم در دست تو باشد .
بوی خاک باران زده پیچیده توی خانه،
چای تازه دم هم روی سماور است،
دلت برای خودم که هیچ،
برای دستهایم تنگ نشده؟