نفسِتلخ؛·۱ سال پیشامان از تاریخ ها...باز یادم رفته بود آن عاشقیتا که دیدم آن دو چشم مست راخاطراتت را به یاد آوردم ودوره کردم هر چه بود و هست رایادم آوردم همان روز ها کهپای آن ک…
نفسِتلخ؛·۲ سال پیشهمه چیز قبل از تو خوب بود.من چه میدانستم. میخواهی بیایی؛ مرا عاشق کنی و بروی. من در دنیای خودم بود. با شعر های خودم تنها بودم. دیوانگی میکردم؛میخندیدم؛ اشک می ریخت…
نفسِتلخ؛درنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشراستش را بگو! تو هم دلت تنگ میشود؟سلام. حالت خوب است؟ همه چیز خوب پیش میرود؟ راستش کمی دلتنگت بودم و تصمیم گرفتم برایت بنویسم. هر چیزی که به ذهنم می آید. بدون هیچ چک نویس ی…
نفسِتلخ؛·۲ سال پیشنبودت...آری در آغوش او هستی؛اما هنوز بوی شعر های مرا می دهی.به تو قول می دهم؛او هیچگاه قدر من دوستت نخواهد داشت. هیچگاه دست هایش بخاطر دوری از تو ب…