می خواهم یک بانوی متفاوت باشم؛
می خواهم زنی باشم که دوستت دارم هایش را قورت نمی دهد، بلکه فریاد می زند و هرچه در جامعه، در کتاب ها و در علم روانشناسی رابطه ها می گویند که زن نباید بیشتر از مرد دوست داشته باشد، من بیشتر دوست داشته باشم و بیشتر ابراز کنم تا بتوانم بیشتر روی پاهای خود بایستم!
.
می خواهم بشوم پری قصه ها اما نه از آن دست که نازک نارنجی اند و به دنبال اسب سفید رویاها، می خواهم بشوم یک پری واقعی که اینبار پر جرات، با شجاعت و بی پروا از قضاوت شدن، درک نشدن، زندگی کردن و شاد شدن های پی در پی به دنبال اهدافش می رود!
.
می خواهم بشوم آن دخترک معصوم با صداقت که به دور از هر سیاستی، تنها عشق را می بیند، درک می کند و بدون ترس از رها شدن به راحتی بیان می کند.
.
می خواهم بسازم یک رئالیسم رومانتیک پر هیاهوی با دغدغه که تمام دغدغه اش خوبی، نیکی و درستی است.
.
می خواهم ساز بزنم و در عین احترامی که به دیگران قائلم، با هیچ ساز مخالف دلم نرقصم.
.
می خواهم آن ملکه ای بشوم که همه خواستار اویند ولی هیچکس همراه او نیست، از بس که قوی است و جرات دارد...
می خواهم یک بانوی متفاوت باشم.
.
✍: نفیسه دربندی
(نفس)