مدّتی کشدار است که تشنه عزمی قادرم، بر آنکه واژهها را شوق نوشتن در باب «علم» ماشه بگیرم. ماشه خلاصی میکرد و سیبل سخن، باکره باقی مانده بود. دیگر جایز نیست و خشاب خواهم کشید. جهان امروز، بیشمار از علم دارد. برچسب «علمی» را زیاد میشنویم امّا به واقع چند درصد از محتوایی که نام علم را بر پیشانی دارد، مومن واقعی است و چه میزان از آنها ریاکار حیلهگر؟ اینجا است که آشنایی با «روش علمی» آگاهی میدهد. اینجا است که آشنایی با «شبهعلم» نامه اعمال بیخردان دروغپرداز را عریان میکند.
انسان در تعامل با محیط، پدیدهها و رویدادهای طبیعی به دنبال آن است که بفهمد، درک و هضم کند لذا به عنوان ناظر بیرونی، به دنبال وجود نوعی نظام و روندهایی میگردد تا بتواند جهان بیرون را تفهیم شود. نظامها و روندهایی که توانایی پیشگویی داشته باشد. علم همان است، دانش سازمان یافته با اعتبار کم و بیش صادق. امّا اعتبار دانش علمی از کجا میآید؟ چه تفاوتی با دیگر «محتواهای مدعی اعتبار» دارد؟ چه مزیتی نسبت به دیگر تحلیلهای دارد که بر توصیف جهان میرود؟ روش علمی! در واقع شیوه و روش دستیابی به شناخت علمی است که آن دانش را معتبر میکند. بر خلاف محتواهای مکتبی که صرفاً بازی کلمات و گمانههای ذهنی است، اعتبار علم را میتوانید در زندگی روزمره خود لمس کنید. گوشی هوشمند یا کامپیوترتان، برق جاری خانهتان، آب پاکیزه، خودرو، هواپیما، داروها، درمانها و دیگرهای بیشماری که سبب رفاه در زندگی انسان شده است؛ برآمده از علم و قوانین علمی است. پیشبینیهای صادق علم است که موجبات بسیاری از پیشرفتهای بشری را فراهم آورده است.
تفکرات مکتبی چه از برای بشریت داشته است؟ البته!
به بیان ساده، نخست در قبال طرح مسئله، جهان را مشاهده میکنید. میتواند این مشاهده برای رسیدگی به پرسش یا مسئلهای باشد و برعکس، از مشاهده به پرسشها و مسائلی برخوردهاید. توجیه و توضیحی برای مشاهداتتان فرض میگیرید (در باب چراجویی) یا به نوعی پاسخهایی برای پرسشهای مطرح شده، حدس میزنید. البته این حدس و گمان باید مبتنی بر مشاهده و تجربه باشد. فرضیهتان و پیشبینیهای برآمده از آن را آزمون میکنید. نتیجه آزمون را تحلیل، تفسیر و بررسی میکنید. آزمون را مجدداً تکرار میکنید تا از اتفاقی نبودن نتایج و نحوه اثر عوامل غیر، اطمینان حاصل کنید. اگر گمانهتان نامطلوب و پیشبینیهایتان بیراه بود، تغییرش میدهید یا آن را کاملاً رد میکنید. مطلوب بود، ادامه میدهید با توسعه و سازگاری آن با دیگر پاسخها و به سوی گسترش افق دید دانش علمی قدم بر میدارید.
روش علمی: پرسش، مشاهده، فرضیه، آزمایش، تحلیل و تفسیر، نتیجهگیری (تکرار چرخه)
البته دستیابی به اعتبار علمی، به این سادگی هم نخواهد بود. فعالیتهای مذکور تحت شرایط خاص و استانداردهای مشخصی انجام میشود. مفاهیم نیازمند کمیسازی است. متغیرهای مزاحم و عوامل تاثیرگذار باید تحت کنترل قرار بگیرد. دادهها نیازمند تحلیل آماری و پشتیبانی ریاضی است. شواهد تجربی باید به دقّت جمعآوری شود. پس از طی شدن مراحل، هر آنچه پیش آمده را مطابق اصولی معین، به صورت گزارشی مکتوب جمعبندی خواهد شد و با جامعه علمی اشتراک میشود. مجدداً بررسی و در جاهای دیگر تحت آزمون قرار میگیرد. با دیگر پژوهشها و دانشهای پیشین سنجیده میشود. همچنان باید در نظر داشت، جزئیات هر کدام از مراحل به نسبت زمینه پژوهش، دارای شرایط متفاوتی است. روش تحقیق و پژوهش رشتههای مختلف، دارای پیچیدگی و استانداردهای خاص خودشان است.
پیشبینیهای موفق علم چه از برای بشریت داشته است؟ البته!
+آزمونپذیری: آنچه را نمیشود به آزمون بگیریم، به چه کاری میآید؟ به نظرتان چیزی جزء یک ادعا توخالی و اثباتناپذیر است؟ اساساً هر آنچه در علم است، باید قابلیت به آزمون گرفته شدن و آزمایش را داشته باشد. حدس و گمانها را باید بتوانیم، چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم آزمایش کنیم. ایده، تحلیل یا هر توضیحی که قابل تجربه است، میتواند به عالم علم ورود کند و اعتبار بگیرد. در غیر این صورت بیانی غیرعلمی است. اساساً چگونه میشود، ادعایی اثباتناپذیر را اعتبار بخشید؟ پس نخستین قدم در مسیر اعتبار علمی، آن است که محتوا مذکور و یافته ادعا شده؛ قابل آزمودن، تجربه و آزمایش باشد.
+تکرارپذیری: دادهها، یافتهها و محتوای علم تکرارپذیر است. در واقع علم، نتیجهای را معتبر میداند که تکرار میشود. هربار که مایع X تحت دمای Y قرار میگیرد، آن مایع جوش میآید. فرقی نمیکند کجا، چه کسی و چگونه؛ مایع X تحت دمای Y جوش میآید. شما یک پژوهش و آزمایش علمی انجام دادید و نتیجه مشخصی از آن گرفتید. چنانچه افراد دیگری پژوهش و آزمایش شما را تحت همان شرایط تکرار کنند، نتیجه باید همانی باشد که شما دریافتید؛ لذا آن پژوهش معتبر خواهد بود. یک نتیجه اگر فقط یکبار رخ بدهد، اتفاقی است و اعتبار نمیگیرد. نتیجه باید بارها تکرار شود. همچنان باید در نظر داشت، ادعایی که تکرار نمیشود موازی با آن است که قابل تجربه و آزمودن نیست لذا نمیتواند اعتبار بگیرد.
+ابطالگرایی: دهها شاهد برای صدق یک فرضیه، بدان قطعیت نمیدهد امّا یک شاهد نقض، فرضیه را به چالش میکشد لذا لازم در حوزه علم، ابطالگرایی را اهمیت شد. گزاره علمی دارای این امکان است که ابطال شود. یعنی اگر صدق گزاره مخالفش را اثبات کنیم، گزاره اوّلی ابطال میشود. در نتیجه تحلیل، تببین و محتوایی برچسب علمی میگیرد که امکان ابطالش فراهم باشد. فرضیهای ابطالپذیر است که حالت ناسازگار و مخالفی برایش وجود داشته باشد که قابلیت_امکان تجربه و اثبات (در واقع ابطال فرضیه) را داشته باشد.
اعتبار علمی بر پایه آزمونپذیری، تکرارپذیری و ابطالگرایی یافتههایش استوار است
فرضیه: در مسلک علمی به معنای توضیح یا توجیه حدسی و یا در واقع گمانهای است که دو ویژگی بسیار مهم «مشاهدهپذیری و آزمونپذیری» را به همراه دارد. دقّت داشته باشید، فرضیه اگر قابل اثبات، تجربه و آزمودن نباشد؛ فرضیه علمی نخواهد بود. در نظر داشته باشید، فرضیه علمی، خردمندانه و اصولمند است و با عنایت به مشاهدات دقیق و تحلیل مناسب پرداخته میشود لذا به خودیخود دارای اعتبار ساختاری است، هرچند برای صدق نهایی اعتبارش (و نتیجهبخشی) باید در بوته آزمایش قرار بگیرد. یعنی فرضیه بودن «فرضیه» بدان معنا نیست که حدسی از روی هوا و بیپشتوانه را فرضیه بخوانیم.
نظریه: معمولاً در نگاه عوام، اشتباهاً «نظریه» را صرفاً گمانهزنی اثباتنشده تصور میکنند. نظریه علمی، چارچوبی ذهنی یا دیدگاهی تشریحگر است بر پایه فرضیات مکرراً اثباتشده (و در عین حال ممکن الابطال)، قوانین (یا همان توصیفی مشخص از مشاهدههای مکرراً صحیح تحت شرایط خاص و پشتیبانی ریاضی) و اصول علمی به توضیح چرایی و چگونگی رویدادهای طبیعی و روابط میان آنها میپردازد. نظریه علمی در مواقع لزوم بر پایه ریاضی استوار میشود و خاصیت پیشبینیگری دارد.
نظریه در تعامل با دیگر نظریهها و یا شواهد جدید علیه یا له فرضیههایش، در صورت لزوم تغییر میکند یا توسعه مییابد. از آنجایی که نظریه، پشتیبانی مجموعهای از فرضیات مکرراً صادق را به همراه دارد و اثر پیشبینیهایش در جهان واقعیت صادق است، نمیتوان به آسانی بنیانش را خطاء خواند. ممکن است از توضیح برخی رویدادهای طبیعی باز بماند یا شاهدی بر علیه بخشی از آن پیدا شود. در این صورت، بخشی از آن اصلاح و یا جایگزین میشود و اگر لازم باشد، اساساً نظریهای جدید (توضیح دقیقتری بر اساس همان فرضیههای صادق) برای مقابله با نارساییها آن، طرح میشود. خلاصه آن که نظریه علمی، هرچند تقدس ندارد امّا دارای حرمت است و نتایج برآمده از پیشبینیهای آنها را در زندگی روزمره خودمان مشاهده میکنید. نظریه، یک ادعا توخالی نیست!
ادعا: گفتاری که درستی آن سنجیده نشده است. بدترین حالت آن، ادعا اثباتناپذیر است که امکان سنجش درستی یا رد آن فراهم نباشد. اغلب محتوا برآمده از تفکرات مکتبی و فراطبیعی، همان ادعا اثباتناپذیر است که متاسفانه طرفداران بسیاری دارد. متاسفانه معمولاً ادعا اثباتناپذیر با فرضیه اشتباه گرفته میشود. ادعاهایی که از سه ویژگی «آزمونپذیری، تکرارپذیری و ابطالپذیری» بهرهای نبرده است، در نتیجه چیزی را پیشبینی نمیکند، کنترلی بر محیط نمیگیرد و عاری از نمود بیرونی است لذا در جهان واقعیت کاربردی ندارد و خدمتی به بشریت (رفاه زندگی، پاسخ مجهولات، تسلط بر محیط و...) نمیکند.
«در فاصله یک میلیون سال نوری، سیارهای پنهان از دید وجود دارد که در آن خرچنگها در حال نزاع با فیلسوفهای رقاصهاند»
این ادعا مضحک اثباتناپذیر است امّا من مدعی آن هستم لذا اگر قبول ندارید، خلافش را ثابت کنید :) اینجا است که اهمّیت معیارهای سهگانه اعتبار علمی مشخص میشود و تفاوت میان اعتبار یک یافته علمی و ادعاهای اثباتناپذیر برآمده از ذهن یک انسان مدعی حقیقت، پرواضح میگردد. به واقع، یک ادعا چه کاربردی دارد؟
لازم است، تفاوت میان «فرضیه، نظریه و ادعا» را همیشه در نظر داشته باشیم تا در قبال دادههای بیرونی که برچسب علمی میخورد و یا محتوایی که ادعای حقیقت دارد، مسلح باشیم.
شبهعلم، محتوایی است که ادعا «علمی بودن» دارد و در ظاهر استدلالهایی منطبق با علم را به پشتیبانی میگیرد تا باورپذیر به نظر برسد امّا درواقع بهرهای از روش علمی و استانداردهای علم نبرده و با یافتههای علمی سازگار نیست. بسیار ساده است، کافی است در مطلبی با کلیدواژههای «کوانتوم، ذرات بنیادی، درهمتنیدگی، اوربیتال مولکولی، فوتون، میدان الکترومغناطیسی، انرژی، نوترینو و...» استدلالهایی برای تایید یک دیدگاه آورده شود. مخاطب ناآشنا با علم، به راحتی حقیقی بودن آن ادعا را میپذیرد. اگر در ابتدا مطلب نیز اشاره شده باشد که «پژوهشگران دانشگاه Xدریافتند که...» و یا «تحقیقات علمی دانشمندان موسسه Y ثابت کردند که...»، مخاطب راحتتر میپذیرد که با حقیقت رو به رو شده است.
ادعاهای شبهعلمی معمولاً از سمت افراد غیرمتخصص گزارش و روایت میشود. معمولاً اغلبشان مغرضانه است. غیرقابل تکرار بودن و آزمونناپذیری از پرواضحترین نشانههای شبهعلم است.
*گاهی افراد برای کسب منفعت مالی دیدگاههای شبهعلمی را نشر میدهند. انواع دیدگاههای انرژیمحور، قانون جذب، رازهای موفقیت و کائنات که برچسب علمی میتواند به فروش محصولاتشان کمک شایانی کند. سازگاری این دیدگاهها با علم، موازی با اعتماد افراد به محصولات مذکور است. مثلاً فیزیک کوانتوم و اثبات قانون جذب!
*گاهی ادعاهای شبهعلمی در خدمت دین و سیاست به کار گرفته میشود. مثال سیاسی آن دیدگاهی همانند تئوری توطئه است که علم را فریب غرب میداند و با استدلالهای به ظاهر علمی به دنبال مبارزه با نظریهها و دیدگاههای غرب است. همچنین مواردی همچون مستعان 110 که مثالی از بهره سیاسی از شبهعلم است که شکست خورد. تولید دیدگاهها و ادعاهای شبهعلمی به میزان زیادی توسط دینگرایان انجام میگیرد. این افراد تلاش میکنند با استدلالهای به ظاهر علمی، مفاهیم و ادعاهای دینیشان توجیه شود. مثلاً مورد قدیمی تاثیر کلمات قرآن بر روی قطرات آب!
*گاهی افراد به دنبال نشر مطالب زردی هستند که در میان عوام مخاطب دارد و علمی جلوه دادن آنها، مخاطب بیشتری را جذب میکند. ذهنخوانی، چشم سوّم، طالعبینی، بشقابپرندهها، جادو، پاگنده، جن و ارواح، تله کینزی، قدرت ذهن و دیگر مواردی که مطالعهشان سرگرمکننده است و برچسب علمی، ماهیت آنها را جذابتر میکند. مثلاً اثبات جن از لحاظ علمی!
*گاهی پیش میآید که افراد به جهت ناآگاهی، محتوا شبهعلمی را ناخواسته تولید میکنند. معمولاً این افراد به دنبال ایدههای نو هستند و یا قصد دارند باورهایشان (تفکرات مکتبی یا ایدههای خودساخته) را لباس علم بپوشانند. گاهی با استفاده از دانستههای واقعاً علمی، نتیجهگیری شبهعلمی میکنند زیرا از روش علمی و شیوه تفسیر، آگاهی درستی ندارند.
فهرست برخی موضوعات مشخصشده به عنوان شبهعلم
افراد غیرمتخصص، معمولاً آشنایی چندانی با قوانین، اصول، مدلها، نظریهها و یافتههای علمی ندارند. حجم عظیم اطلاعات در جهان امروز نیز معضلی مضاعف است. طبیعتاً برای افراد مقدور نیست که هر پژوهش یا مطلبی را مطالعه میکنند، به بوته آزمایش تجربی قرار بدهند تا از صحت اطلاعات و نتیجهگیری، رضایت بگیرند. آشنایی با روش علمی و معیارهای سه گانه اعتبار علمی، میتواند به سنجش اطلاعات کمک کند. آگاهی از تفاوت ادعا، نظریه و فرضیه نیز بسیاری از محتواهای غیرعلمی را رسوا میکند. ادعایی که قابل آزمودن و تجربه کردن نیست، نمیتواند دخلی در علم داشته باشد. در مورد شبهعلم، معمولاً مطالب موجود در فضای مجازی است که طغیان میکند لذا با آگاهی از برخی نکات (فارغ از دانسته علمیتان)، میتوانید راحت آنها را تشخیص بدهید.
×در مطلب شبهعلمی، معمولاً ادعا میشود موضوع مورد بحث توسط دانشمندان، پژوهشگران و بخشی از جامعه علمی آزموده و تایید شده است. فقط آنکه هیچ اشارهای نشده توسط چه کسانی و هیچ ارجاعی به آنها داده نشده است. طبیعتاً یک جای کار میلنگد. میدانیم که باید پژوهشهای علمی در بسترهای مشخصی به اشتراک گذاشته شود، پس چرا منابع معرفی نشده است؟ تلخ آن است که برای من بارها پیش آمده که حتّی در مطلب شبهعلمی نام شخص و دانشگاه ذکر شده است امّا بعد از جستجو، متوجّه شدم چنین افرادی وجود خارجی ندارند. در نتیجه اگر یافتهها و ادعاهای مطرح در آن مطلب منبع نداشت یا منابعش معتبر نبود، به احتمال قوی با محتوایی باطل و از تبار شبهعلم رو به رو هستید.
منظور از منابع معتبر چیست؟ سایتهای معتبری که مقالههای علمی را منتشر میکنند. سایتهای رسمی دانشگاهها، انجمنهای علمی، بسترهای دولتی منتشر کننده آمارهای رسمی و مقالهها، سایتهای خبری معتبر، کتابخانههای مجازی، ژورنالهای منتشرکننده پژوهشهای علمی و نقد و بررسی آنها
××شبهعلم از «روش علمی» متنفر است. ممکن است مطالبی را دریابید که یافتههای علمی صادقی را در مقدمه دارد و استدلالهایش معقول به نظر میرسد. حتّی نتیجهگیریش چندان دور از ذهن نیست. تکلیف چیست؟ ساده است. آیا آنچه خواندهاید در بوته آزمایش و تجربه قرار گرفته است؟ خیر لذا پذیرش آن عقل نخواهد بود. در واقع در اینجور موارد، شبهعلم با زیرکی روش علمی را دور میزند. فرضیه میسازد (البته اگر فرضیه باشد و ادعا محسوب نشود) امّا مراحل دیگر روش علمی را نادیده میگیرد. این چیزی جزء تحلیل ذهنی و ایدهپردازی نیست و هیچگونه اعتبار تجربی و کاربردی ندارد. پس استدلال ظاهراً صحیح بر اساس یافتههای معتبر، به تنهایی اعتبار نتیجهگیری حاصلشده را تضمین نمیکند. به تجربه، آزمایش و تکرارپذیری نیاز است.
×××متخصص یا غیرمتخصص؟ آخرین نکته آن است که اساساً آن ادعا و مطلب توسط چه کسانی و چه رسانهای انتشار یافته است. آن مطلبی که میخوانید، ویدیویی که میبینید یا سخنانی که میشنوید از جانب چه طیف فکری است. از صفحات مجازی و سایتهای زردی که مطالب سرگرمکننده برای مخاطب عام فراهم میآورند، نباید توقع ترویج علم داشت. بلاگها، سایتهای شخصی، چنلهای یوتوب و... هم معمولاً توسط افراد غیرمتخصص اداره میشود لذا احتیاط لازم است. سایتهای تحلیلی_خبری جهتدار (مخالف تفکرات غربی)و بسترهای دینی نیز از مروجان پرشور شبهعلم هستند. در این میان شما میتوانید به منابع دست اوّل اعتماد کنید. سایتهایی که کار اصلیشان نشر مطالب علمی است و افراد متخصصی که پژوهشها و دیدگاههایشان را منتشر میکنند. البته این اعتماد باید با در نظر گرفتن هر آنچه باید که در این نوشتار بدان پرداختیم.
|×××|
سخن پایانی آن که توجّه داشته باشید، آنچه در این نوشتار بیان شده است فقط بخشی از فلسفه علم است. برای آشنایی با دیگر دیدگاهها، نقدهای وارد بر دیدگاه حاضر (روش علمی) و اطلاعات بیشتر به کتابهای مربوط به «فلسفه علم» مراجعه کنید. همچنین مطالعه در زمینه شناختشناسی (فلسفه) نیز سودمند خواهد بود.