این چندمین بار است که مینویسم و سپس با افکاری پریشان دستم را بر دکمهی حذف نگه میدارم و پاک میشود هرچه ریسمان به آسمان بافته بودم.
میدانستی دیگر ماه من نیستی؟
حالا ماه من درخشانتر از همیشه در آسمان میدرخشد.
ابتدای شب عکسهایترا در کنار عشقت تماشا میکردم؛ دیگر برایم مهم نبود، اشکهایم جاری نشد، قلبم به قفسه سینه نکوبید...
چقدر زیبا زل زدی در چشمانش و پیشونیاش را بوسیدی
و یا در عکسی دیگر که دستش را عاشقانه گرفتی
در کپشن پست آخرت هم که نوشتی عشق اولتان را به دست بیاورید...
نامرد حداقل پاک کن نوشتی عشق اول:)
دیگر خاطراتت را به دست دریا میسپارم.. میگذارم دریا آنهارو به درون خود غرق کند و من قهقهه کنان خاطراتی که بیچارهام کرد را تماشا کنم.
راستی؛ میدانستی حالا دیگر کسی دیگر کنار من است؟ یادت است گفته بودی من میروم سراغ زندگیام اما تو سمت کسی نرو و مرا در خاطراتت زنده نگهدار...
دیگر برایم گفتههایت مهم نیست
چنان ازت عبور کردم که خودم در عجبم
و شاید این اخرین تبریک تولدت باشد
تولدی که بهانهای شد برای دوباره نوشتن
آری امشب تولدت است دوباره.
مبارک باشد تولدت خاطراتِ تلخِ من.
حالا تو، تنها خاطراتی هستی که گاهگاهی در ذهنم تداعی خواهند شد و من بلافاصله از آنها خواهم گذشت.
راستی شخصی که حالا در کنارم است عجیب به دل مینشیند.
کنارش که هستم مرا میخنداند؛ مانند تو مرا گریان راهی خانه نمیکند...
همانند تو عاشقش نخواهم داشت؛ اما دوستش خواهم داشت. چهرهاش شبیه به تو است، شایدم من اینگونه احساس میکنم و تنها توهمی ماندگار است.
دیگر تن دیگری در کنار تنت روحم را عذاب نمیدهد.
من هم همانند تو تنی دیگر کنار تنم است.
پنج سال میگذرد و من حالا به خود آمدهام که رفتهای... همانند عشق واهی تورا در خود میپروراندم.
دیگر مرا با تو کاری نیست
دیگر نمینویسم دوستت دارم و دیدنت را آرزو نمیکنم. حالا فقط فراموشی و دوریات را میخواهم.
در زندگیات هیچوقت تلخی نداشته باشی ویروس زندگیام.
یک سال بزرگشدنت مبارک عزیزانت باشد.
میخواهم خداحافظی کنم برای همیشه
امیدوارم دیگر هیچوقت تورا نداشته باشم که از ابتدا اشتباهی شیرین بودی.
رهایت کردم دیگر،
خاطرههایت دیگر بوی گند گرفتهاند باید همهرا از قلبم خارج کنم.
یادم است پارسال در همین ساعتهای پسین حتی جواب تبریک تولدم را ندادی:)
بازهم تولدت مبارک باشد غمِ من...
00:00
آرزویم برایت این است هیچگاه همانند من به غم دچار نشوی...
پنج سال از عمرم حلالت باشد.
برو که دیگر جایت در قلبم نیست
خدانگهدار عشقِ اشتباهِ بچگی...
(دوم مرداد ماه هزار و چهارصد و سه)