Neda.masoudi
Neda.masoudi
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

چگونه شش شبه ترس را گول بزنیم ؟


۶ شبح ترس را بشناسیم.
۶ شبح ترس را بشناسیم.


پاک کردن مغز برای ثروت

پیش از هر شروع ، ذهن شما باید برای دریافت آن آماده باشد. آماده سازی ذهن کار سختی نیست . با بررسی ، تحلیل و شناخت سه دشمنی شروع می شود که شما باید از ذهن خود بیرون کنید.

این دشمنان بی تصمیمی، تردید و ترس است. حس ششم ، هنگامی که این سه عامل منفی – یا هر یک از آنها – در ذهن شما باشد، به هیچ وجه عمل نخواهد کرد . اعضای این سه قلوی نامقدس به هم وابسته اند، هر کجا که یکی از آنها دیده شود، دوتای دیگر هم دم دست هستند.

بی تصمیمی جوانه ترس است . بی تصمیمی در تردید متبلور می شود این دو با هم مخلوط و به ترس تبدیل می شوند.

این سه دشمن خطرناک جوانه می‌زنند و رشد می‌کنند، بدون اینکه حضورشان مشاهده شود.

شش ترس عمده :

_ ترس از فقر

_ ترس از ناخوشی

_ ترس از مرگ

_ ترس از انتقاد

_ ترس از پیری

ترس از دست دادن عشق یک نفر

ترس ها چیزی جز حالات ذهنی نیستند . حالات ذهنی انسان می تواند تحت نظارت و هدایت قرار گیرد . ما نمی‌توانیم چیزی خلق کنیم مگر اینکه اول به شکل تکانه فکری از ذهنمان بگذرد. تکانه‌های فکری، فوری دست به کار می‌شوند و خود را به معادل فیزیکی خود تبدیل می‌کنند . خواه آن فکر ارادی باشند خواه غیرارادی.

افکار رها شده از ذهن‌های دیگر می‌توانند سرنوشت مالی، کاری ، حرفه ای یا اجتماعی انسان را با همان قطعیت تکانه های فکری رقم بزنند که فرد با نیت و برنامه ایجاد می‌کند.

این حقیقت که چرا بعضی مردم به ظاهر «خوش اقبال» هستند، در حالی که دیگران با توانایی ،آموزش و تجربه و ذکاوت برابر یا بیشتر مقدر شده با بداقبالی به سرببرند، همین اصل است. این افراد توانایی این را دارند که ذهن خود را به طور کامل نظارت و هدایت کنند. آنها با این نظارت فقط تکانه های فکری منتخب خود را به ذهن راه می دهند.

ما فقط قدرت کنترل یک چیز را داریم و آن فکر است .

این واقعیت، همراه با واقعیت دیگری که هر چیزی که مردم می آفرینند به شکل یک فکر آغاز می شود، انسان را به اصلی بسیار نزدیک می‌کند که به وسیله آن می‌توان ترس را مهار کرد. تکانه های فکری ترس و فقر نمی‌توانند به وضعیتی همراه با رشادت و سود مالی تبدیل شوند.

هیچ سازشی بین فقر و ثروت نمی‌تواند وجود داشته باشد. اگر شما ثروت می‌خواهید باید از پذیرفتن هر موقعیتی که به سمت فقر می‌رود، اجتناب کنید. نقطه شروع جاده ای که به سمت جاده ثروت می‌رود اشتیاق است.

اینجا نقطه ای است که در آنجا میتوانید پیشگو شوید و به طور دقیق پیش‌بینی کنید آینده چه چیزی را برای شما آماده کرده است. اگر خواهان ثروت هستید ، مشخص کنید چه نوع و چه مقدار ثروت برای ارضای شما لازم خواهد بود.

ترس از فقر یا حالت روحی است، نه چیز دیگر، ولی برای نابود کردن فرصت های موفقیت در هر تعهدی کافی است.

⚫ این ترس قوه ی استدلال را فلج می کند.

⚫ قوه ی تخیل را تحلیل می برد.

⚫ اعتماد به نفس را نابود می کند.

⚫ شور و اشتیاق را سست می کند.

⚫ با ابتکار مخالفت میکند.

⚫ به فقدان قاطعیت در هدف منجر می شود.

⚫ امکان تفکر درست را از بین می برد و اشتیاق را محو می کند.

⚫ خویشتن داری را ناممکن می‌کند.

⚫ بر پشتکار تسلط می یابد.

⚫ نیروی اراده را به پوچی تبدیل می کند.

⚫ حافظه را تاریک می‌کند.

⚫ شکست را به هر شکلی دعوت می‌کند.

⚫ عشق را از بین می برد و عواطف لطیف تر قلب را می کشد.

⚫ دوستی را تضعیف می‌کند.

⚫ مصیبت را به صدها شکل دعوت می‌کند.

⚫ به بیخوابی، بیچارگی و بدبختی منجر می‌شود.

و همه اینها به رغم این واقعیت بدیهی رخ می‌دهد که ما در جامعه ای زندگی می‌کنیم که در آن هر چیزی را که شخصی بخواهد به وفور یافت می‌شود و هیچ چیز جز هدفی قطعی بین ما و خواسته های ما قرار نمی‌گیرد.

ترس از فقر، مخرب ترین ترس از شش ترس عمده است و تسلط یافتن به آن از همه سخت تر است. هیچ چیز به اندازه فقر این همه عذاب و حقارت به بار نمی‌آورد .

فقط کسانی که فقر را تجربه کرده اند مفهوم کامل آن را درک می کنند. وقتی که پای مسائل مالی در میان باشد، نمی توان به بعضی آدم ها اعتماد کرد. این ادعایی نیش دار است و بدترین بخش آن هم این است که درست است.

نشانه های ترس از فقر

بی تفاوتی : اغلب از طریق فقدان بلند همتی آشکار می‌شود، میل به تحمل فقر، پذیرفتن هر آنچه زندگی بتواند عرضه کند بدون اعتراض، تنبلی ها،نبود ابتکار، تخیل، اشتیاق و خویشتن داری

بی تصمیمی: موضع بی طرفی گرفتن

تردید : اغلب از طریق عذر و بهانه های مخصوص فرورفتن در لاک دفاعی ، توجیه کردن و عذرخواهی کردن برای غفلتهای خود و...

نگرانی: گرایش به خرج کردن بیشتر از درآمد، غفلت از ظاهر شخصی، ترشرویی و ابرو در هم کشیدن، حالت عصبانیت، بی ثباتی ، کمرویی و نبود اعتماد به نفس

احتیاط وسواس گونه: عادت گشتن به دنبال جنبه های منفی هر موقعیتی، فکر کردن و حرف زدن درباره شکست احتمالی به جای تمرکز کردن به وسیله رسیدن به موفقیت، شناختن همه ی جاده های به سوی بدبختی ولی بدون جستجو نکردن برنامه ای برای اجتناب از آن، منتظر زمان مناسب ماندن برای به کار بستن تفکرات و برنامه ها، تا وقتی که انتظار به عادتی دائمی تبدیل شود.

تعلل: عادت موکول کردن اموری به فردا که باید پارسال انجام میشود ، صرف زمان کافی برای تراشیدن عذر و بهانه به جای انجام وظیفه . امتناع از پذیرفتن مسئولیت هنگامی که بتوان از آن طفره رفت و...

ترس از انتقاد : والدین اغلب با انتقاد از فرزندان خود، صدمه ای جبران ناپذیر به آنها وارد می کنند. کارفرمایانی که طبیعت انسان را درک می کنند بهترین کارایی ممکن را از کارمندان خود نه با انتقاد بلکه با پیشنهاد سازنده دریافت می کنند. انتقاد بذر ترس یا تنفر در دل انسان می کارد، ولی عشق و علاقه ای ایجاد نمی‌کند.

ترس از ناخوشی: این ترس در اصل با علل ترس از پیری و مرگ ارتباط تنگاتنگ دارد.

ترس از دست دادن عشق: این ترس بیش از بقیه ترس ها به ذهن و بدن آسیب می‌رساند. از برجسته ترین نشانه های این ترس حسادت است.

ترس از پیری: احتمال ناخوشی، در زمانی که با افزایش سن بیشتر می‌شود، علت این ترس عمومی است.علت دیگر امکان از دست دادن آزادی های اقتصادی و جسمانی و این عوامل باعث ایجاد عقده حقارت در افراد می شود.

ترس از مرگ : اگر نه انرژی و نه ماده از بین نمی رود زندگی هم از بین نخواهد رفت. زندگی مثل هر شکل دیگری از انرژی، می تواند ار مراحل مختلف تغییر عبور داده شود. مرگ تحول صرف است.

نگرانی: نگرانی نیز امری ذهنی و مبتنی بر ترس است. موذی و زیرک است قوه استدلال فرد را فلج و اعتماد به نفس و ابتکار را نابود می کند . نگرانی شکلی از ترس ایجاد شده به واسطه بی تصمیمی است. بنابراین امری ذهنی است که می‌تواند کنترل شود.

بی تصمیمی ذهن را آشفته و درمانده می‌کند. بیشتر مردم این اراده را ندارند که زود به تصمیم برسند و پس از گرفتن تصمیم به آن وفادار بمانند. ترس های عمده به علت بی تصمیمی، به حالتی از نگرانی تبدیل می‌شوند.

تصمیم بگیرید مرگ را به عنوان رویدادی گریزناپذیر قبول کنید و خود را برای همیشه از شر ترس از مرگ خلاص کنید.

⚫ تصمیم بگیرید با هر مقدار ثروتی که بدون نگرانی جمع کنید کنار بیایید و بدین شکل ترس از فقر را از بین ببرید.

⚫ تصمیم بگیرید نگران نباشید که مبادا مردم چه فکر کنند یا بگویند و به این ترتیب پای خود را بیخ گردن ترس از انتقاد بگذارید.

⚫ تصمیم بگیرید پیری را نه به عنوان یک نقص بلکه به عنوان موهبتی بزرگ بپذیرید و قبول کنید که به همراه خود، خِرَد، خویشتنداری و درکی می آورد که برای دوران جوانی ناشناخته است.

⚫ تصمیم بگیرید با فراموشی نشانه های بیماری، از شر ترس از ناخوشی رهایی یابید.

⚫ به ترس از دست دادن عشق مسلط شوید و تصمیم بگیرید اگر لازم شد، بدون عشق به سر ببرید.

⚫ عادت نگرانی را، در همه شکلهایش بِکُشید. به این تصمیم جامع برسید که زندگی ارزش نگرانی را ندارد. همراه با این تصمیم ثبات و آرامش روانی و فکری ای خواهد آمد که شادی آور است.

شخصی که ذهنی پر از ترس دارد، نه فقط فرصت های اقدامات زیرکانه خود را خراب می کند بلکه این ارتعاشات مخرب را به اذهان افراد دیگر نیز منتقل می‌کند و فرصت های آنان را از بین می‌برد.

افکار داوطلبانه از ذهنی به ذهن دیگر منتقل می‌شوند، خواه این حقیقت را کسی که این افکار را رها می‌کند یا شخصی که افکار را دریافت می‌کند، تشخیص بدهد یا ندهد.

شخصی که به طور شفاهی افکار منفی یا مخرب را بیان می‌کند، در واقع به طور قطعی نتایج آن حرف را به شکل بازپرداختی مخرب تجربه خواهد کرد. انتشار تکانه های فکری مخرب به تنهایی، بدون کمک الفاظ نیز "بازپرداختی" به شکل های گوناگون ایجاد می‌کند.

1. شخصی که افکار دارای ماهیت مخرب پخش می‌کند باید به خاطر آسیب زدن به قوه تخیل خلاق، متحمل خسارت شود.

2. حضور هر فکر مخرب در ذهن، شخصیتی منفی از فرد می‌سازد که مردم را دفع و اغلب آنها را به دشمن تبدیل می‌کند.

3. وقتی تکانه های فکری رها می‌شوند از طریق رسانه های هوا در همه جهات پخش می‌شود خود را در ذهن ناخودآگاه شخصی که آنها را رها کرده است، جا می‌دهند و به بخشی از شخصیت آنها بدل می‌شوند و به دیگران نیز صدمه می‌زنند.

برای اینکه موفق باشید باید آرامش ذهنی پیدا کنید. شما درست به همان قطعیتی که قدرت دارید افکار خود را کنترل کنید، ارباب سرنوشت خویش هستید. شما میتوانید محیط خود را هدایت و در نهایت نظارت کنید و زندگی خود را آن طور که دوست دارید باشد، بسازید.


ترسترس از فقرتوسعه فردیکتابموفقیت
همه چیز از خودمون شروع میشه باید دنیا را به اندازه توانمون زیباتر از قبل کنیم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید