خب شرایط خیلی سخته . توی این شرایط صحبت کردن از امیدواری و انگیزه و هدف و ... اصلا جایی نداره. اما زندگی همچنان جریان داره و اگر ذره ای به خودمون اجازه تنبلی و اهمال کاری بدیم قطعا سال های بعد حسرتش رو می خوریم . پس چیکار کنیم؟ منتظر بمونیم شرایط درست شه و همه چیز به روال قبلش برگرده یا با همین حال بد ، با سختگیری به خودمون بجنگیم و تلاش کنیم؟ من میگم هیچ کدوم.روتین داشتن چاره ی کاره. ولی سوال اینجاست که روتین داشتن چطوری میتونه توی شرایط بحرانی ما رو نجات بده؟
1)نجات از افسردگی و اضطراب: خب فکرکنید که امروز از شغل تون اخراج شدید و برمیگردید خونه. روتین شما این بوده که بعد از کار دوش میگرفتید، میوه میخوردید و مثلا یه فیلم می دیدین. با انجام دادن این ها شما از چرخه نشستن -غصه خوردن -فکر کردن که تهش به افسردگی و اضطراب ختم میشه نجات پیدا کردید و حال تون هم بهتر شده و به جای زانوی غم بغل کردن،دنبال راه حل برای مشکل تون می گردید.
2)اثر مرکب: روتین میتونه شامل تسک های کوچکی بشه که در طولانی مدت نتایج درخشانی به شما میدن . مثلا من صبح ها پادکست انگلیسی گوش میکنم. اگر از هر پادکست 5 تا کلمه جدید هم یادبگیرم ،در طول 365 روز 1825 تا کلمه جدید یادگرفتم و همه اینها فقط با 5 دقیقه در طول روز محقق شده و البته شما با همین 5 دقیقه حس می کنید کاری برای توسعه فردی خودتون انجام دادید و این حالتون رو قطعا بهتر میکنه.
3) تقویت اراده: نمیدونم راجع به لباس تکراری مارکزاکربرگ چیزی شنیدید یا نه . داستان از این قراره که ایشون با وجود تمام ثروتی که داره هرروز یک لباس خاکستری تکراری می پوشه. چرا ؟ چون اراده ما محدوده . اگر برای هرچیزی در زندگی نیاز به تصمیم گیری داشته باشیم مغز ما به عارضه خستگی تصمیم دچار میشه و آسون ترین تصمیم و اغلب بدترین تصمیم رو می گیره. پس روتین داشتن به ما کمک می کنه که بخش زیادی از زندگی مون رو از قبل برنامه ریزی کنیم و اراده مون رو برای کارهای خیلی مهمتری نگه داریم.
در پایان این روزها هم می گذرن ولی این خود ماییم که تصمیم می گیریم تهش ورژن بهتری از خودمون شده باشیم یا نه... حال تون خوب...