توی زندگی انجام دادن یه سری از کارها مثل خوردن یه انرژی زا یا دوپینگ کردنه میدونی به نظرم خیلی مهمه که تو دقیقا بدونی کجای مسیر نیاز به همچین دوپینگی داری .
چیزی فراتر از سطح معمولی و روزمرگی های خودت .چیزی که حتی فکرشم نمی تونستی بکنی یعنی تو فکرت بود شاید اون ته های ذهنت اما اون فکر از نظر تو یه ریسک محسوب میشه و خوب تو قطعا به راحتی سمتش نمیری .
اما میدونی یه جایی درست وسط دلت و قلبت همیشه اون فکره هست و هی چشمک میزنه و تو رو قلقلک میده .
مهم نیست اون کار چی باشه میتونه برای یکی این باشه که دلش بخواد تنهایی کافه رفتن رو امتحان کنه اما اینکارو نکرده .
میدونی میخوام بگم شاید با شنیدن کلمه ی ریسک ناخوداگاه فکر کنی ریسک یعنی لبه ی پرتگاه ایستادن اما درصورتی که ریسک برای هرکسی میتونه کوچیک یا بزرگ باشه .
اما قطعا کاری هست که اثر مداوم داره یعنی تو بعد از انجام دادن اون ریسک تبدیل به یک آدم دیگه ای میشی .
آدمی که جرئت بیشتری پیدا کرده .
آدمی که هرجا که خواست مکث کنه یا شک کنه یه صدایی از درونش میاد که بهش میگه یادت نره تو بزرگترین ریسک زندگی الانتو انجام دادی پس جا نزن .
میدونی منم یه جایی یه روزی حس کردم به یه دوپینگ زیاد و جدید نیاز دارم چیزی که به قدم هام جون تازه تری ببخشه .
لابه لای فکرهام دنبال اون نور چشمک زن بودم نوری که همیشه بود اما دلشو نداشتم که انجام بدم اما تصمیم گرفتم .
تصمیم به تغییر میتونه سخت باشه و گاهی اوقات پشیمونی با خودش بیاره .
وقتی انتخاب کردم که موهامو کوتاه کنم و رنگی کنم که عاشقشم شاید دو دلی و ترس از آسیب رسوندن به موهام همراهم بود اما نیاز من به یک هل دهنده برای جلو بیشتر از تمام دودلی هام بود .
حالا که اینکارو کردم درسته باید بیشتر از قبل حواسم به موهام باشه یا تو فکر اینم که رنگ موهام زود میره اما هیچ کدوم از این ها نمیتونن اون حس جرئت و قدرتی که اینکار بهم داده رو کمرنگ کنن.
حالا من یک دختری ام که بزرگترین ریسک توی سن 25 سالگیش رو انجام داده و قدم هام از همیشه محکم تر مسیرو طی می کنه .
میخوام بگم قدرت ریسک رو دست کم نگیر و دل به دریا بزن تا با آغوش باز جرئت روبه رو بشی.
