میدونی اینجور نوشتن ها که تو قالب هرروزه میخوام ازش استفاده کنم و تلفیقی از یادداشت روزانه و تجربیات رو باهم قاطی کنم و بنویسم .
برای همین تصمیم گرفتم پروسه ی نوشتن هرکدوم از این پست هارو بنویسم که در خودش یادداشت روزانه هم داره .راستش از قبل اینکه روز پنجم بیاد با خودم فکر میکردم خوب امروز قراره از چی بنویسم راستش میدونستم نه خیلی زود اما ایده ای به سمتم میاد و اگر هم نیومد ایرادی نداره با نوشتن به وجودش میارم .
روز کاری مو گذروندم و ایده ای سراغم نیومد باید برای احساس خستگی و بی حوصلگیم کاری میکردم خلاصه چی بهتر از گوش دادن پادکست های عقب مونده ی استاد شاهین کلانتری .
مثل همیشه هدفون و دفتر و خودکار رو آوردم و شروع کردم دیدم چقدر کار خوبی کردم ذهنم از بی حوصلگی دراومده بود و همچنان که به پادکست گوش میدادم با یک کلمه مواجه شدم .
مزه مزه کن ،به تدریج
انگار منم با این کلمه همین کارو داشتم میکردم .
دیدم چقدر تو زندگی نیازه این کلمه رو بیشتر به کار ببرم .موقع هایی که از کنار خیلی چیزا به راحتی میگذرم و موقع هایی که با خودم میگم ای کاش بعدش زودتر بیاد .
اما حالا حس می کنم از الان به بعد برای هر گذر سریع ام اینو بگم .
مزه مزه کن .
راستش با تموم سختی ها و قسمت های تلخ زندگی میشه از میون اون ها مزه های شیرین رو پیدا کرد و مزه مزه کرد .
دید شیرینی اون مثل شیرینی یه شیرقهوه ی خنکه یا درست مثل خامه ی وانیلی یه کیک .
فکر می کنم تو هرموقعیت هر زمانی میتونه این کلمه به کار برده بشه مثلا موقع خوردن غذایی یا گذر از اتفاقی یا خوندن کتابی .
مثل اون لذت دیدن یه سریال که برای اون انگیزه داری و قسمت هاش رو دونه دونه میبینی و اگر یهو بری قسمت آخر تمام اون ذوق و انگیزه ازبین میره .
میدونی من میگم هرجا هستی هرکجای زندگی هستی همونجا قول بده از این به بعد لحظه هاتو بیشتر مزه مزه کنی ،به تدریج یهو نرو آخر داستان ،آخر سریال و آخر همه چیو بدون .