*نیالا*
*نیالا*
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نیروی برتر ذهن ناهشیار

روز سه شنبه وقتی از سرکار به خونه رفتم تصمیم گرفتم برای بعدازظهر هیچ کاری غیر از خوندن و نوشتن انجام ندم شاید نیاز داشتم تنها بخونم و بشنوم و بنویسم .بعد از مدت ها وقت خالی پیدا کرده بودم و حاضر نبودم ثانیه ای از اون رو خرج چیز دیگه ای بکنم .

یه کم که گذشت و استراحتی کردم وسایل مورد نیازم رو دور خودم جمع کردم

لپتاپ ،خودکار،دفتر و هدفون حالا آماده بودم برای شروع یک عصر دلپذیر .

خونه غرق سکوت بود و من میتونستم با تمرکز و سرعت بالاتری کتاب بخونم مشغول خوندن شدم و دیدم 70 صفحه از کتاب جدیدی که تازه به امانت گرفته بودم رو خوندم .اونقدری خوشم اومده بود که سریع دفترم رو باز کردم و چند خطی از کتاب رو با لحن خودم نوشتم شاید بعدا بهش سر بزنم و داستانی متنی براش بنویسم .

بعد از خوندن کتاب تصمیم گرفتم یکی از پادکست های مورد علاقم رو که که مدت ها بود گوش دادنش رو عقب مینداختم گوش کنم زمان مناسبی بود دفتر و خودکار رو آماده بغل دستم گذاشتم و پادکست رو شروع کردم .


حالا قراره هرآنچه از پادکست رو یاد گرفتم و فهمیدم همین جا بنویسم .

فهمیدم این خیلی طبیعیه که ما آدم ها دوست داریم که با دیگران حرف بزنیم اطلاعات بدیم و اطلاعات بگیریم چون تمام انسان ها دوست دارند که اطلاعات رو به اشتراک بذارن و این میتونه یه جور کمک برای پیش از خطر یا مریضی باشه .

فهمیدم دما و آب و هوا روی خلق و خوی ما آدم ها تاثیر مستقیم داره برای مثال ما خیانت رو با حسی مثل یک پارچ آب یخ لمس می کنیم .و همون طور حس های مختلف باعث تصمیم گیری های متفاوتی در ما میشند مثل حس اندوه که باعث گرفتن بدترین تصمیم های اقتصادی میشه .

فهمیدم تمام ما آدم ها به عنوان یک مقلد (تقلید کننده) دنیا اومدیم و چه رفتار بد چه رفتار خوب رو تقلید و تکرار می کنیم .مغز ما به اتفاقات براساس سه چیز نگاه می کنه

1-چقدر قدرت داره ؟

2-ارزیابی (خوب یا بد /بی خطر یا پر خطر)

3-فعالیت (منفعل/فعال)

مهم ترین مسئله برای ما ارزیابیه یعنی اینکه اون خطری داره یا نه ؟بد برای من یا خوبه و همین میتونه ملاک خوب و بدی برای ما آدم ها باشه .

فهمیدم ما آدم ها چیزهای شبیه رو امن میدونیم و اون رو توی دسته ی خودی جا می کنیم

فهیمدم هدف ما میتونه روی تمام وجود ما و کارهای تاثیر بذاره .حتی روی باورهامون هم تاثیر بذاره.

فهیمدم ذهن ناهشیار ما چقدر قدرت داره و این ما هستیم که در مقابلش کمتر از خودمون اراده داریم .

چون خیلی از چیزها هستن که در ذهن ناهشیار ما وجود داره که ما ممکنه از اون ها بی اطلاع باشیم و همین ها باعث میشن اتفاق ها اونجوری که ذهن هشیار ما توقع داره شکل نگیرند .

ذهن ناهشیار برای ایجاد خلاقیت و ایده های جدید نیاز داره که خالی از وعده های عمل نشده باشه که به اون حالت میگن بی قراری ذهن .

اینکه حین خوندن کتاب و مقاله ذهنت به هزاران جای دیگه میره این به معنی اینکه اون میخواد بهت هشدار بده به وعده هایی که به خودت میدی باید عمل کنی .

چندتا از کارهایی که میتونه به ما کمک کنه تا ذهن هشیار و ناهشیارمون به یک جهت کارکنند

1-به وعده هایی که به خودمون میدیم عمل کنیم با این کار اعتماد بین دو طرف شکل میگیره .

2-برای پرورش ایده یا خلاقیت اول از همه با ذهن آگاه خودمون به حد کافی اطلاعات بگیریم و بعد از اون عملیات فکر کردن رو متوقف کنیم تا ذهن ناهشیار وارد عمل بشه .

3-کارهای خوب رو به صورت عادت دربیاریم تا به طور ناهشیار اون هارو انجام بدیم و برای اون فکر نکنیم



در آخر میخوام بگم باید بدونی با فروتنی و ابراز به اینکه اختیار آزادت دست خودت نیست این اختیار رو بیشتر می کنی و اون رو تبدیل به خوداگاه می کنی و باید بدونی ذهن ناهشیار تو قدرت نامحدودی رو در برداره .


قدرتپادکسترادیو راه
داستانش مفصله اما اگر بخوام از اول بگم اینه :معماری خوندم ولی بعدش وارد دنیای گرافیک و تولید محتوا شدم حالا دیدم میخوام هم بنویسم هم خلق کنم اما نه یه ساختمون شاید یه کاراکتر ،شاید رنگ بیشتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید