*نیالا*
*نیالا*
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

پیوسته و مداوم

آسمون شهر قشنگم
آسمون شهر قشنگم


بیشتر از هرچیزی این روزا سهم من از زمانم خوندن و نوشتن و حس می کنم چقدر اینا میتونه بهم کمک کنه و روزی که دورم ازشون چقدر احساس کم بودن دارم .

این روزا تایم هایی که قبل خوابم فکرم تا حدودی آزاده با خودم میگم چقدر راه برای تغییر کردن سخته اصلا چقدر سخته اینکه آدم بخواد یه شخصیت موندگار باشه

یه شخصیت که تاثیرگذار باشه و هرجا میره یه اثری از خودش بذاره ولی چقدر تو این مسیر چیزای مختلفی هست که به آدم میتونن کمک کنن

مثل کتاب ها ،پادکست ها و آدم ها

به نظرم قسمت هیجان انگیز و حتی ترسناک زندگی ارتباط و رابطه با آدم هاست .

حتی بدترین هاشونم برات درس و تجربه دارن و اگر دقت کنی میبینی چقدر میتونی ازشون درس یاد بگیری

اما همه ی اینا وقتی میشه که بخوای ببینی وقتی بخوای بعد دیدن بهش عمل کنی .

وگرنه خوندن تنها،دیدن خالی هیچ کدوم به درد نمیخورن .

آدم باید قدم برداره حتی شده شل و ول ،با ترس و لرز


تلاشصبرانگیزهصبوریمحتوا
داستانش مفصله اما اگر بخوام از اول بگم اینه :معماری خوندم ولی بعدش وارد دنیای گرافیک و تولید محتوا شدم حالا دیدم میخوام هم بنویسم هم خلق کنم اما نه یه ساختمون شاید یه کاراکتر ،شاید رنگ بیشتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید