فریدریش ویلهلم نیچه
فریدریش ویلهلم نیچه
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

ضحاک شو!

خشم، خشم و خشم؛ همه چیز در همین یک کلمه خلاصه شده. انگار پنجه‌ای مشت‌شده که ریشه‌های آن به ناکجا وصل است از آسمان بر سرم معلق است؛ هی فشار می‌آورد و فشار می‌آورد و من از بیچارگی و ناتوانی تنها دندانِ خشم بر هم می‌سایم.
نه پایِ فرار دارم و نه زورِ مقابله؛ فقط مثل جای چَک سرخ و گداخته‌ام و خشم چون باریکه‌ای از گدازه‌های آتشفشانی جُو باز می‌کند تا قلبم. قلبی سخت و دردناک که مهر را نمی‌فهمد، عشق را نمی‌فهمد، تو را نمی‌فهمد. تشنه تشنه می‌تپد، له‌له می‌زند که داغش را خُنک کند با جرعه‌ای انتقام اما تنها طعم تنش زیر زبانش می‌آید.
بیا کاوه! بیا از شر این مارها خلاصم کن!

Anger Kills
Anger Kills
زورگوییخشمخودخوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید