ابتدای فیلم شاهد رفتن مادر ، خواهر و برادران کایا هستیم..پدر او مردی الکلی و بیرحمه که در زمان خماری همه خانواده رو مورد خشم قرار میده و بهشون آسیب میزنه...تنها فردیکه با پدر ماند و خودش رو با شرایطش سازگار کرد کایا بود.
دختریکه پابرهنه راه میرفت و لباس و سر و وضع نامناسبی داشت.بعد مدتی پدرش با خواندن نامه ای از طرف مادر خودکشی میکنه و کایا میمونه، یک کلبه چوبی و مردابی که نزدیک خانه اش بود.او با فروش صدفهای دوکفه ای امرار معاش میکنه تا بزرگ بشه تا اینکه یک روز ...
ادامه داستان رو بهتره خودتون ببینید.