داستان فیلم «یک مرد جدی» در دهۀ ۱۹۶۰ در ایالت مینهسوتا و در یک جامعۀ یهودی اتفاق میافتد. شخصیت اصلی داستان، لری گوپینک، استاد فیزیک دانشگاه، مردی آرام و قانونمند است که ناگهان با مجموعهای از مشکلات و مصائب غیرمنتظره روبهرو میشود؛ همسرش خواهان جدایی است تا با دوست صمیمیاش ازدواج کند، برادرش آرتور که بیکار و دائمالخمر است، در خانۀ او زندگی میکند و دردسرهایی برایش ایجاد میکند، پسرش دنی به دردسرهای مدرسه افتاده و دخترش دائماً درحال رسیدگی به ظاهر خود است. در همین حین، لری با مشکلات شغلیای نیز مواجه میشود که موقعیت او را در دانشگاه به خطر میاندازد.
لری در مواجهه با این مشکلات، به دنبال پاسخ و راهنمایی میگردد. او به خاخامهای مختلف مراجعه میکند، اما پاسخهای آنها بیشتر او را سردرگم میکند. فیلم «یک مرد جدی»، تلاش میکند تا رویارویی با اتفاقات متفاوت و تلاش برای یافتن معنا و پاسخ در پس آنها را به تصویر بکشد. در این مطلب قصد دارم تا برداشت شخصیام را پس از تماشای این فیلم با شما به اشتراک بگذارم.
این مضمون، قلب تپندۀ فیلم است. لری گوپینک، استاد فیزیک، نمایندۀ انسان مدرنی است که در دنیایی ظاهراً منطقی و علمی، با بینظمی و بیمعنایی مواجه میشود. او تلاش میکند تا با منطق و استدلال، اتفاقاتی که برایش رخ میدهد را توضیح دهد، اما هرچه بیشتر تلاش میکند، بیشتر در گرداب ابهام فرو میرود. از دست دادن همسرش، مشکلات برادرش، مشکلات تحصیلی فرزندانش و حتی مشکلات شغلیاش، همگی او را در وضعیتی قرار میدهند که به دنبال معنایی برای این اتفاقات باشد.
او به خاخامها مراجعه میکند، به دنبال پاسخ در اطرافیان خود میگردد، اما پاسخهایی که مییابد، نه تنها او را آرام نمیکنند، بلکه بیشتر او را سردرگم میکند. این جستوجو برای معنا، نه فقط مختص لری، بلکه دغدغۀ بسیاری از انسانها در دنیای مدرن است.
فیلم «یک مرد جدی» به خوبی نشان میدهد که چگونه منطق و علم، همیشه نمیتوانند پاسخگوی تمام سؤالات و ابهامات ما باشند.
این مضمون، به طور تنگاتنگی با مضمون جستوجوی معنا مرتبط است. سؤال اصلی این است که آیا لری در اتفاقاتی که برایش میافتد، نقشی دارد یا صرفاً قربانی شرایط است؟ آیا او میتواند سرنوشت خود را کنترل کند یا تحت تأثیر نیروهایی خارج از کنترل خود قرار دارد؟
مصائبی که برای لری پیش میآید، به گونهای است که این سؤال را در ذهن او و مخاطب ایجاد میکند که آیا این اتفاقات تصادفی هستند، نتیجۀ اعمال خودش هستند یا بخشی از یک طرح بزرگتر و غیرقابل درک؟ البته که این فیلم به صراحت به این سؤال پاسخ نمیدهد و این ابهام را حفظ میکند. این ابهام، خود بخشی از پیام فیلم است: اینکه شاید ما هرگز نتوانیم به طور قطعی بفهمیم که چقدر در زندگی خود مختاریم و چقدر تحت تأثیر جبر قرار داریم.
«یک مرد جدی» با نگاهی انتقادی و در عین حال طنزآمیز به نقش مذهب در زندگی انسان میپردازد. لری به عنوان یک یهودی، به خاخامهای مختلف مراجعه میکند تا راهنمایی بگیرد. اما پاسخهایی که میشنود، اغلب کلیشهای، مبهم و حتی متناقض هستند. این موضوع نشان میدهد که مذهب، همانطور که درک میشود و توسط نهادهای مذهبی ارائه میشود، همیشه نمیتواند پاسخگوی سؤالات عمیق و شخصی انسان باشد.
شاید برات جالب باشه: نگاهی به فیلم «استاد» | روایتی پیچیده از قدرت و نیاز به تعلق
فیلم قصد بیاحترامی به مذهب را ندارد، بلکه میخواهد نشان دهد که جستوجوی معنویت، سفری شخصی و پیچیده است که نمیتوان آن را به مجموعهای از قوانین و آموزههای کلی تقلیل داد.
طنز سیاه، یکی از ویژگیهای بارز آثار برادران کوئن است و در «یک مرد جدی» نیز به شکلی استادانه به کار رفته است. موقعیتهای absurd، دیالوگهای طنزآمیز و اتفاقات ناگوار، همگی با لحنی طنزآمیز روایت میشوند. این طنز، نهتنها باعث خندۀ مخاطب میشود، بلکه به عمق تلخی و پوچی موقعیت لری نیز میافزاید.
طنز سیاه در این فیلم، نوعی مقابله با بیمعنایی و پوچی زندگی است. به جای تسلیم شدن در برابر ناامیدی، فیلم با طنز به این موقعیتها واکنش نشان میدهد.
لری در طول فیلم، احساس بیگانگی و انزوا میکند. او در خانوادهاش، در جامعهاش و حتی در مقابل خودش، احساس تنهایی میکند. او نمیتواند با همسرش، فرزندانش، برادرش و حتی همکارانش ارتباط واقعی برقرار کند. این حس بیگانگی، یکی از ویژگیهای انسان مدرن در دنیای امروز است.
در دنیایی که ارتباطات ظاهراً آسانتر شده، اما ارتباطات عمیق و معنادار، دشوارتر شده است؛ لری نمادی از این انسان مدرن بیگانه و منزوی است که در تلاش برای یافتن جایگاهی در جهان است.
با توجه به اینکه لری یک استاد فیزیک است، مفاهیم علمیای مانند نسبیت و عدم قطعیت نیز در فیلم به چشم میخورند. این مفاهیم، به طور غیرمستقیم به ابهام و بیمعنایی موجود در زندگی اشاره میکنند. همانطور که در فیزیک کوانتوم، قطعیت وجود ندارد و همه چیز نسبی است، در زندگی لری نیز هیچ چیز قطعی و مسلم نیست و این موضوع، به عمق سردرگمی و ابهام او میافزاید.
«یک مرد جدی» فیلمی نیست که بهراحتی بتوان آن را فراموش کرد. این فیلم با داستان جذاب، شخصیتپردازی قوی، کارگردانی استادانه و مضامین عمیق خود، مخاطب را به تفکر و تأمل وا میدارد. دلایل متعددی برای تماشای این فیلم از نظر من وجود دارد که عبارتاند از:
«یک مرد جدی» فیلمی نیست که به دنبال ارائۀ پاسخهای قطعی باشد. این فیلم بیشتر به طرح سؤالات و ایجاد ابهام میپردازد. این ابهام و سردرگمی، در واقع بازتابی از پیچیدگیها و ابهامات زندگی واقعی است.
تماشای این فیلم، تجربهای چالشبرانگیز و در عین حال لذتبخش است که میتواند دیدگاه ما را نسبت به زندگی و معنای آن تغییر دهد. «یک مرد جدی» به خوبی نشان میدهد که گاهی اوقات، هیچ پاسخ قطعی وجود ندارد و ما باید با ابهام و بیمعنایی زندگی کنار بیاییم.