فرض کنید به فروشگاهی رفتهاید و پس از خرید چند دست لباس، هنگام تسویهحساب پای صندوق، فروشنده از شما میپرسد که آیا تمایل دارید آدرس ایمیل خود را ثبت کنید تا از پیشنهادها و تخفیفهای فصلی آن فروشگاه باخبر شوید یا نه.
ازآنجاییکه شما هم اصلاً بدتان نمیآید که با صرف هزینۀ پایینتر، تعداد لباس بیشتری در آینده برای خودتان بخرید، پیشنهاد فروشنده را قبول کرده و آدرس ایمیلتان را به او میدهید. اتفاقی که میافتد این است که پس از مدتی، از تعداد ایمیلهای زیادی که آن فروشگاه برایتان ارسال میکند، خسته میشوید و کمکم دست از باز کردنشان برمیدارید. به ایمیلهایی که به چنین سرنوشتی دچار میشوند، اصطلاحاً ایمیل خاکستری میگویند.
به بیان سادهتر، ایمیل خاکستری، به ایمیلی گفته میشود که ترجیح میدهید آن را دریافت کنید، اما هرگز آن را باز نمیکنید یا روی آن کلیک نمیکنید.
ایمیلهای خاکستری میتوانند شامل خبرنامهها، ایمیلهای تبلیغاتی و اطلاعیههایی باشند که به طور مداوم از طرف مخاطبان نادیده گرفته میشوند.
ایمیلهای خاکستری اصلاً و ابداً هرزنامه (Spam) محسوب نمیشوند.
هرزنامه معمولاً بدون کسب رضایت از گیرنده، برایش ارسال میشود. درصورتیکه برای ارسال ایمیل خاکستری، کسب اجازه از گیرنده الزامی است.
یکی دیگر از تفاوتهای مهم بین ایمیل خاکستری و هرزنامه این است که ایمیل خاکستری اغلب دارای محتواهای تبلیغاتی و پیشنهادی است، درحالیکه هرزنامه میتواند شامل لینکهای مخرب باشد.
ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاد که مقصد این دسته از ایمیلها کجاست؟
ماهیت محصولات و خدمات بسیاری از کسبکارها بهگونهای است که ایمیلهایشان درنهایت تبدیل به ایمیلهای خاکستری میشود و به همین دلیل است که شما آنها را در بخشی مانند Promotions Tab جیمیلتان پیدا میکنید؛ پس نتیجه میگیریم که ایمیلهای خاکستری به دست گیرنده میرسند، اما دیده و خوانده نمیشوند.
شاید برات جالب باشه: کپیرایتینگ یا همان اسمفامیل بازی خودمان
از طرف دیگر، اگر ایمیلهای شما خاکستریرنگ نشوند، طبیعی است که مثلاً از Priority Tab جیمیلتان سر در بیاورند؛ جایی که شما آنها را میبینید و بهاحتمال ۹۰٪ میخوانید.
احتمالاً تا اینجا خودتان به این نتیجه رسیدهاید که اگر ایمیلهایی که برای مشتریانتان ارسال میکنید تبدیل به ایمیلهای خاکستری شوند، بهاحتمال بسیار زیاد ارتباط مستقیم و تأثیرگذار خود را با مشتریانتان از دست میدهید. پس برای جلوگیری از چنین اتفاقی، باید بیشتر از قبل روی مواردی مانند شخصیسازی و تعاملپذیری محتوای ایمیلهایتان وقت بگذارید و کار کنید.
در ادامه به مواردی که به افزایش سطح کیفیت ایمیلهایتان کمک میکند، اشاره میکنم:
سادهترین و درعینحال مهمترین کاری که بعد از ارسال ایمیل به مخاطبان/مشتریان خود باید انجام دهید، این است که معیارهایی مانند میزان نرخ بازشدن، نرخ کلیک و نادیدهگرفتهشدن ایمیل خود را بسنجید. توجه به آماری که این معیارها در اختیارتان قرار میدهد، کمک میکند تا سرانجامِ ایمیلهایتان مانند دهها ایمیلی که روزانه روانهٔ Promotions Tab میشوند، نشود.
بسیاری از تکنیکها و استراتژیهای بازاریابی، نیاز به آزمونوخطا دارند تا میزان اثرگذاریشان مشخص شود. بازاریابی ایمیلی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بهتر است بازههای زمانی گوناگونی را برای ارسال ایمیلهای خود در نظر بگیرید تا درنهایت به یک زمانبندی مشخص دست یابید. به طور مثال اگر یک روز در میان ایمیل ارسال کنید تعامل مخاطبانتان افزایش پیدا میکند، یا هر دو هفته یکبار؟ اصلاً ماهی یکبار چطور است؟!
از این نوع کمپینها برای مخاطبینی که دیگر با ایمیلهای شما تعامل ندارند، استفاده کنید. کمپینهای مشارکت مجدد میتوانند نرخ بازشدن را افزایش دهد، نرخ پرش را کاهش دهند، تعامل را بالا ببرند و محبوبیت ایمیل شما را بهبود ببخشند.
بهنظر میرسد در زمانهای به سر میبریم که برندها برای ترغیب بیشتر مخاطبان و مشتریانشان به تعامل و خرید بیشتر، از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و برای دستیابی به این اهداف، از انواع روشهای بازاریابی دیجیتال (مانند بازاریابی ایمیل)، بهره میگیرند.
اما درنهایت ریشهٔ تمام تبلیغات و ارتباطات این چنینی، به محتوا مربوط میشود. همانطور که در این مطلب اشاره کردم، اگر محتواهای جذاب، منحصربهفرد و شخصیسازیشدهای به دست مخاطبان خود نرسانید، طولی نمیکشد تا ایمیلهایتان خاکستری شوند و هرگز خوانده نشوند.
ایمیلهای شما تابهحال خاکستری شدهاند؟ اگر تجربهای در این زمینه دارید، با من به اشتراک بگذارید.