"آیا کتابهای روانشناسی خودیار در واقع به کسی کمک میکنند؟ [...] پژوهشگران دانشگاه آلاباما ۶۰ بیمار مبتلا به افسردگی را به دو گروه تقسیم کردند. به گروه اول گفتند باید چهار هفته برای ملاقات با روانپزشک انتظار بکشند و به گروه دوم کتاب 'از حال بد به حال خوب' را دادند. پس از گذشتن چهار هفته، ⅔ بیماران گروه دوم به قدری بهبود پیدا کرده بودند که نیاز به درمان بیشتر نداشتند."
دیوید برنز(David Burns) استاد بازنشتهی دانشگاه استنفورد است. ابتدا مدرک پزشکی خود را از دانشگاه استنفورد کسب کرده و سپس به روانشناسی و عصبشناسی روی آورده است. برنز از اولین دانشجویان آرون تی.بک، بنیانگذار شناختدرمانی، است. اساس شناختدرمانی (یا رفتاردرمانی شناختی - CBT) این است که احساسات برآمده از افکار هستند. البته این به معنی نیست که شناختدرمانی سعی دارد فکرها را تغییر دهد یا افراد را به تفکر مثبت تشویق کند. در واقع این روش یک سری "خطاهای شناختی" را مطرح میکند و با توجه به آنها، حدود چهل روش مختلف برای پیبردن به این خطاها و درمان مشکلات روانشناختی ارائه میدهد.
در آیین بودایی آمده است که درد و رنج ما ناشی از یک واقعیت نیست، بلکه ناشی از برداشتی است که از این حقیقت داریم.
کتاب 'از حال بد به حال خوب' نوشتهی دیوید برنز به اندازهی کافی در ایران (و دنیا) معروف و محبوب هست. این کتاب نیز با همان نگاه، اما اینبار با تمرکز بر "اضطراب" به مرور روشهای CBT میپردازد و راهکارهای مختلفی برای مقابله با اضطراب ارائه میدهد. البته راستش را بخواهید کتاب به فراتر از اضطراب هم پرداخته و من میتوانم آن را به همه پیشنهاد کنم. دکتر برنز مثالهای متنوع و زیادی از بیماران خودش میزند که روشهای پیشنهادشده ملموستر میشوند.
او البته مدام تاکید دارد که با خواندن این کتاب یا هر روش دیگری، قرار نیست با اضطراب خداحافظی کنید.
باید به این نکته هم توجه داشته باشید که حال خوش دائم و همیشگی امکانپذیر نیست. حتی مطمئن نیستم که کاملاً مطلوب باشد. زندگی میتواند با استرس همراه باشد. همهی ما گهگاه نومید و نگران میشویم. مهم این است که بدانید ابزار التیام در اختیار شماست. میتوانید همیشه با نوسانات خلقی و روانی خود برخورد کنید.
دکتر برنز همچنین به شدت منتقد درمانهای دارویی است و شواهدی علیه آن نیز ارائه میدهد که نشان دادهاند داروهای معرفی شده هیچ تاثیر قابل توجهی روی درمان اضطراب یا افسردگی ندارند. در واقع معتقد است این داروها فقط مانند مسکن باعث میشوند درد پنهان شود، اما مشکل حل نمیشود.
بر اساس نظریۀ بیتعادلی شیمیایی، دارو بهترین وسیلۀ درمان افسردگی و اضطراب است. این نظریهای است که از دیرباز وجود دارد. در واقع، این نظریه به دوران بقراط برمیگردد، که به پدر پزشکی مدرن مربوط میشود. او افسردگی را "مالیخولیا" نام داد زیرا معتقد بود که یک سم سیاه رنگ، که توسط کیسه صفرا تولید میشود، آن را سبب میگردد. امروزه هنوز دانشمندان دنبال یک وسیله و سببی میگردند که تولید بیتعادلی شیمیایی میکند و در نتیجۀ آن افسردگی و اضطراب شکل میگیرند. اما با این تفاوت که دانشمندان امروزی به جای کیسۀ صفرا، مشکل را در مغز جستوجو میکنند.
آن ماده شیمیایی که همه توجهها را به خود جلب میکند، سروتونین است. سروتونین از جمله مواد شیمیایی است که علائم الکتریکی را میان عصبهای مغز عبور میدهد. بسیاری از روانپزشکان معتقدند که افسردگی و اضطراب ناشی از کمبود بیش از حد سروتونین در مغز است. مانیا هم ناشی از فراوانی سروتونین است. اگر اینطور باشد، هر دارویی که سطح سروتونین مغز را بالا ببرد باید تأثیرات ضدافسردگی و ضراضظرابی داشته باشد. در واقع، میتوان گفت که سروتونین مولکول شادی و خوشبختی است.
اما نتایجی که دکتر برنز و همکارانش طی تحقیقاتشان به دست آوردهاند و جایزهی A.E. Bennet را نیز به خود اختصاص دادهاند، خلاف این موضوع را اثبات میکند.(البته راستش من موفق به پیدا کردن مقاله نشدم. فقط این ارجاع را پیدا کردم)
مثلاً در جریان یک بررسی به بیماران افسرده مقادیر قابل ملاحظهای مکملهای تریپتوفان-ال دادیم تا میزان سروتونین مغز آنها را بالا ببریم. تریپتوفان-ال یک آمینواسید مهم است که به راحتی به مغز میرسد و در آنجا به سروتونین تبدیل میگردد. اما بیماران تحت بررسی روحیۀ بهتری پیدا نکردند.
[...] من در ضمن هر مطلبی که در دنیا دربارۀ سروتونین به چاپ رسیده بود مطالعه کردم و نشانهای نیافتم که کمبود سروتونین یا هر بیتعادلی شیمیایی دیگر در مغز تولید افسردگی، اضطراب یا سایر اختلالات بکند.
در ادامه نیز شواهد دیگری در مورد داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب ارائه میدهد و بیان میدارد که این داروها در واقع با داروی پلاسیبو(دارونما) تفاوت چندانی ندارند، که میتواند حتی ناشی از اشتباهات حین آزمایش باشد. مثلاً به بیمار میگویند اگر عوارضی مشاهده کردی داروی اصلی است و اگر عوارضی ندیدی پلاسیبو است، که همین جمله میتواند تاثیر پلاسیبو را کاهش دهد.
همچنین به اعتیادآور بودن برخی از این داروها، مانند زاناکس، هم اشاره دارد.
برای درمان افسردگی و اضطراب معمولاً دو نوع دارو تجویز میشوند. یکی داروهای آرامبخش خفیف مانند زاناکس، آتیوان و والیوم، و دیگری داروهای ضدافسردگی از گونه پروزاک، پاکسیل یا زولوفت. آرامبخشهای خفیف در ضمن بنزودیازپین هم نامیده میشوند که تاثیرات ضداضطراب فراوان دارند. فرض کنیم نگران هستید و نمیتوانید به راحتی بخوابید. از این رو، یک قرص 0.25 میلیگرمی زاناکس مصرف میکنید. تقریباً بلافاصله به خواب میروید و صبح روز بعد با احساس خوبی از خواب بیدار میشوید. انگار یک قرص جادویی خوردهاید.
آیا این بدان معناست که زاناکس یک بیتعادی شیمیایی در مغز شما را از بین برده است؟ نه، معنایش این است که زاناکس به شما کمک کرد تا آرام بگیرید و بخوابید.
متاسفانه مصرف زاناکس اشکالات خودش را هم دارد. اگر به طور منظم این دارو با سایر داروهای خانواده بنزودیازپازین را مصرف کنید، در مدت سه هفته به خوردن آنها عادت میکنید. بعد وقتی تصمیم میگیرید از مصرف این داروها خودداری ورزید، با تاثیرات قطع مصرف دارو، با حمله اضطراب و بیخوابی شدید روبرو میگردید.
بعد از اینکه در طی کتاب مهارتهای مختلفی برای مقابله و کنترل اضطراب فلجکننده پیشنهاد میدهد، در آخر باز هم تاکید و یادآوری میکند که اضطرابتان با احتمال 100% باز هم برخواهد گشت.
اغلب اشخاص فکر میکنند که بازگشت بیماری بدترین اتفاقی است که ممکن است بیفتد. اما در واقع، این بهترین اتفاق است. میخواهید دلیلش را بدانید؟ به این دلیل که میتوانید راه غلبه بر آن را بیاموزید و به سرعت به احساس خوشبینی وعزتنفس برسید. متوجه میشوید که بهبودیتان بیشتر به خاطر ابزاری بوده که برای درمان خود از آن استفاده کردهاید. وقتی این اتفاق افتاد، متوجه میشوید مجبور نیستید همه عمر با ناراحتی زندگی کنید. این یکی از مهمترین کشفیات شما در زندگی است.
تفاوت اصلی میان کسانی که از افسردگی و اضطراب رنج میبرند و کسانی که با این مشکل روبرو نیستند، این است که کسانی که از اضطراب و افسردگی رنج میبرند، در روحیه بد خود باقی میمانند. این دقیقه روحیه بد به ساعت می کشد و ساعت به رورز و روز به هفته و ماه و حتی سال و سالها امتداد پیدا میکند. کسانی که از افسردگی و اضطراب رنج نمیبرند هم به همان اندازه گروه قبلی ناراحت میشوند، اما میدانند که چگونه به سرعت خود را از شر روحیه بد نجات دهند، و این کاری است که شما هم میتوانید انجام دادن آن را بیاموزید.
این کتاب، کتاب نسبتاً پرحجمی محسوب میشود. همچنین اگر واقعاً قصد مقابله با حال بدتان دارید باید دست به قلم شوید، تمرینها را انجام دهید و حتی مثل کتاب درسی سعی کنید آنها را از بر کنید و یاد بگیرید که بعدها هم هرگاه دوباره بیماری به شما بازگشت بتوانید با این تمرینها آن را رفع کنید. پس قبل از خواندن باید در نظر بگیرید که لازم است برایش وقت بگذارید و مثل یک رمان نمیتوانید شروع به خواندن کنید و رد شوید، در غیر اینصورت هیچ ارزشی به شما اضافه نخواهد کرد.