آنچنان که هر قصهای، قهرمانی دارد
هر انسانی، داستانی دارد
گاهی از تاتی تاتی کردن های زندگی
گاهی از فریادهای آدمی
گاهی هم از قعر دریا.

موبی دیک، داستان غرور است.
نهتنها داستان اسمائیل، بلکه روایتی از خود بشر است. موبی دیک شما را به قعر دریاها میبرد؛ دریایی که جسدهای هزاران دلباخته را نگهبانی میکند. از وحشت ها و به خود لرزیدنها گرفته تا اقیانوس آرام که تفاوتی با چمنزار نمیکند. نفسهای عمیق در شکارهای نفسگیر و غروری آهنین در لحظات سهمگین.
اسمائیل، جوانی تشنه دیدن، تصمیم به پیمودن دریاها میگیرد. او در ابتدای سفرش با یک آدمخوار آشنا میشود، به نام کویکوئگ، که به یار و یاور او تبدیل میشود. هر دو به قصد والگیری سوار کشتی پیکواد شده و سفر خود را با ناخدای پیکواد (اِیهب) آغاز میکنند.
ایهب، ناخدایی دنیا دیده با رخساری پر از خشم نهفته، به دنبال کینه خود است. نهنگ عنبری به نام موبی دیک، با پوستی روشنتر از برف و زخمیتر از میدان نبرد، یک پای او را با خود به قعر دریا بردهاست. هرمان ملویل، نویسنده کتاب موبی دیک، شما را با خود به یک سفر دریایی تمام عیار میبرد. دست شما را میگیرد و هرآنچه باید دید را نشانتان میدهد:
انواع والها در رنگ و اندازههای مختلف
اندازه قلب یک وال تا کوچکترین استخوان او
مردان کشتی والگیری و مشقتشان
شکار وال و فداشدن مردان در چنگال دم عظیم او
بستن لاشه وال به کنار کشتی و کوسهها و مرغهای لاشخور به دنبال غذایی آماده
چگونگی جداکردن پیه از وال و فراهمکردن روغنی که چراغ هزاران خانه را روشن میکند
کتاب موبی دیک در سال ۱۸۵۱ در آمریکا منتشر شد؛ ولی متاسفانه تا قرن بیستم ناشناخته ماند. در قرن بیستم مدرنیسم و توجه دوباره به فلسفه و روانکاوی موبی دیک را یک ستاره ساخت و آن را جزو صد کتاب برتر تاریخ (به انتخاب انجمن کتاب نروژ) قرار داد؛ اما اکنون او به میان نسل جدید کمی ناشناخته مینماید؛ چراکه در نسلی هستیم که شیفته سرعت و خلاصگی فضای مجازیست.
ناشناختگی کتاب در زمان انتشارش نیز به حالوهوای مردم آن زمان بازمیگشت؛ در آن زمان، همگی به دنبال داستانی ماجراجوی در موبی دیک بودند؛ ولی با فلسفه عمیق و قدرت نویسندگی رودررو شدند. شاید دانشنامه ملویل شما را خسته کند؛ ولی بیشک او با بیپروایی تمام در حال برگزاری اپراییست که شما هنوز نوتهای عمیقش را درک نکردهاید.

هرمان ملویل خود یک دریانورد بود و کتابش را براساس يادداشتهایش در سفرهای دریاییاش نوشت. موبی دیک نهتنها با توجه به روانکاوی و فلسفه از زمان خود بسیار فراتر رفت، بلکه به یک دانشنامه تمام عیار از دریا و والگیری و یک منبع مهم تاریخی تبدیل شد.
اما ملویل فقط به همین موضوعات بسنده نکرد؛ او کتابی برگرفته از انجیل و آوای سخنان شکسپیر خلق کرد. مبارزه ایهب با موبی دیک تمثیل انسان در برابر قدرت مطلق خداوند است. ایهب با غروری سهمگین اما توانی عاجز خون میطلبد و نهنگ عنبر مملو از ناشناختهها و عزیمتها چشم به راه اوست؛ چراکه به گفته ملویل، خدواند خود را در رخسار نهنگ به تصویر میکشد.
امیال انسانی و نفس یکبهیک در تمام شخصیتها جاری میشود: طمع، ظلم، خشم، غرور، جهل…؛ ولی عظیمت قلب آدمی در نوشته ها میتپد.
موبی دیک، حماسهای فراتر از یک کتاب است؛ اثری که زمان را نمیشناسد. حقیقتیست ژرف و بیانتها؛ همان حقیقتی که بشر، هنوز از روبهرو شدن با آن سر باز میزند.
✍🏻 به قلم خورشید