زینب موسوی، کمدینی بینمک (!) در ویدیویی کوتاه که در پیج اینستاگرامی خودش منتشر کرده بود، شوخیهایی با فردوسی کرد. شوخیهایی با کلمات و مفاهیمی ناهنجار نیز همراه بود. البته که انتشار این کلیپ با واکنشهای گستردهای از طرف اهالی ادبیات و حتی کسانی که فقط چند بیت از شاهنامه بلد و او را قهرمان ملی میدانستند، مواجه شد. تا جایی که قوهی قضاییه هم وارد عمل شد.
پس از این ماجراها، قوهی قضاییه علیه زینب موسوی اعلام جرم کرد.¹ این خبر در فضای مجازی پیچیده بود که خبر از تشکیل کارزارهایی برای برخورد با او در جاهای مختلف، منتشر شد.² مردم، خواستار برخورد با شخص زینب موسوی به دلیل اهانت به فردوسی بزرگ بودند.
آقای هاشمی همسایهی ماست. هروقت اتاقم نامرتب است و میلی به مرتب کردن آن ندارم، آقای هاشمی میآید و اتاقم را مرتب میکند. هر وقت بعد از غذا، سفره روی زمین میماند، مادرم منتظر است که آقای هاشمی بیاید و سفره را جمع کند. حتی بعضی وقتها، آقای هاشمی است که برایمان نان میخرد!
طی سالهای اخیر، آزادی در محافل عمومی و خصوصی، مورد بحث بوده و افراد زیادی، خود را آزادیخواه میدانند. البته که آزادیخواهی را برخی افراد با مقابله در برابر دولت و حکومت و همچنین، مقابله با دستورات میدانند. ولی ما آزادی بیان هم داریم! آزادیم همانطور که از دستورات سرپیچی کنیم، همانطور که این آزادی را هم داریم که به افرادی توهین کنیم و منتظر عواقبش باشیم.
زینب موسوی به فردوسی توهین کرده است. ما آزادیم که به او بتازیم و او را فحش دهیم و نقد کنیم. ولی آقای هاشمی را چرا وارد مسئله میکنید؟! قوهی قضاییه اگر بخواهد برای همهی توهینها حکم صادر کند، سنگ روی سنگ برمیآید؟ اگر قوهی قضاییه برای هتک حرمت به هر شخص بخواهد اعلام جرم کند، پس پردم چکارهاند؟ جامعهای که در عمل هنجارها را ایجاد و از آن صیانت میکند، تا چیزی میشود، باید دست به دامان قوهی قضاییه برای برخورد شود؟
جوکهای قومیتی هتک حرمت به اقوام مختلف کشور نیستند؟ فقط فردوسی جیز است؟ قزوینی و ترک و کرد و اینها جیز نیستند؟ به قوهی قضاییه خبر میدهم همهتان را در سردابهایش آبخنک بخوراند. منتظر باشید!
آاقای هاشمی