به نام حق و حقیقت:)
من خیلی آدم ول خرجی بودم و هستم! و خواهم بود؟ نخیر!!!! تو برنامهم هست که این عادت به شدت مزخرف رو ترک کنم... با ترک کردن سیگار شروعش کردم! نمیگم چقد خرج کردم سرش چون مامانم هم قراره بخونه! و اینکه الان احتمالا پشماتون بریزه که مامانت میدونه سیگار میکشی؟!!!!!!
آره میدونه! چون یه اتفاقای عجیب و غریبی افتاد تو این سه هفتهی گذشته که من و مامانم از هم گسستیم... و وقتی خواستیم دوباره با هم رابطهمونو اوکی کنیم از دستمون در رفت و رفیق شدیم! عجیب اما واقعی! البته هردوتامون حدودا همون آدمای سابقیم و تنها چیز اضافهای که داریم، دل همدیگهس:)
شتتتتت!!! زیادی حرف زدم و از بحث دور شدم!
تا میتونی از خرید مواد برند و مد شده و درجه یک، در صورت وجود داشتن مواد درجه دو و با تفاوت کیفیت خیلی کم، دومیه رو انتخاب کن. لازم نیست همیشه بهترین جنس رو بخری؛ گاهی وقت ها مناسب ترین جنس بهترینه! مثلا بین شامپو صحت و گلرنگ، صحت رو انتخاب کن! ارزون تر، با کیفیت نزدیک به گلرنگ، با بو های مختلف!
الان شاید بگید فوق فوقش ده هزار تومن فرق کنه، ولی این ده هزار ده هزار ها رو نزارید از دستتون در بره که یهو میبینی شد یه میلیون! و البته این که شامپو ده تومن، ریکا ده تومن، فاب ده تومن!!! خیلی صرفه جویی در مصرف میشه!!!!!
مصرف مواد با اولویت پایین توی زندگیتو کاهش بده! چیز هایی مثل سیگار، شامپو بدن، فست فود، انرژی زا، کافهی گرون و باحال، آدامس های گرون!!!!! به جای اینا بیا و از چیزای دیگه استفاده کن! به جای شامپو بدن صابون لوکس بزن بر بدن حال کنی.... به جای فست فود بیرون، تو خونه یه سیب زمینی سرخ کن بخور! یا سویا بپز همونطور که واس ماکارونی میپزی و خالی خالی بخورش! یک حالی میده این غذا هایی که مخصوص ناخونک زدن وسط پخت یه غذای دیگه هستن رو خالی بخوری!
به جای انرژی زا یه بطری عرق بیدمشک بگیر شربت بزن بر بدن! و کلا چیزای پرخرج رو به چیزای کم خرج تغییر بدین و زندگی سالم تری هم داشته باشید.... دو سر سود!!!
برای خودت محدودیت های مصرفی تعیین کن و سعی کن ازشون عبور نکنی! محدودیت های مصرفی رو بر اساس هفته قرار بده! محدودیت هفتگی! به طور مثال، به خودت بگو من این هفته فقط میتونم شش تخم مرغ بخورم... یا فقط سه بطری در هفته میتونم نوشابه بخرم (نوشابه خوب نیست... ولی خب!)
تا حد امکان از نزدیک شدن به مکان ها معروف به گران فروشی و محلهی به اصطلاح خرپولان خودداری نمایید! همچنین از گردش ها مکرر با افراد دست به جیب و به اصطلاح ولخرج دوری کنید!
وقتی مادر محترم سفارش کرده که نیم کیلو گوجه بخر، دو کیلو نگیر پدرِ من!!! همین ول خرجی های الکیته که منو ولخرج بار اوردی و الان رسوای دو عالمم کردی که اینقدر خرج میکنه و اینا!
خطاب به آقا پوریا: وقتی دلت خواست از عمو عزتی چیزبرگر سفارش بدی یخورده با نفس خودت مبارزه کن بشر! آخه هفتاد تومن واس چیزبرگر؟ برو یخورده سویا بپز بخور بیشتر بچسبه خو!
بازم خطاب به خودم! برو یه کتابخونه عمومی تو شهر پیدا کن که دیگه اینقد کتاب نخری! همون کتاب رو میتونی امانت بگیری و بخونی!
در حد توانت سعی کن جو برت نداره که همه رو مهمون خودت بکنی! یا الکی الکی سور نده! تو این وضع مملکت خیلیا از گشنگی و زیر بار فشارا دارن خم میشن بعد تو داری سور میدی؟ خجالت بکش! با رفیقا هم رفتین بیرون دنگی حساب کنین برادرای من!!!!!!
همین:)
شاید بگید نفسش از جای گرم در میاد... باید بگم آره! چون هنوز دارم از جیب بابام میخورم و خجالت میکشم از ولخرجیای که حتی نمیدونم چطوری میشه که اینجوری میشه! پس یه نقشهی راه برای ترک ولخرجی تدوین کردم واس خودم و گفتم با شما ها هم به اشتراک بزارم:)
مرسی که میخونید و لایک میکنید و نظر میدید و فالو میکنین!!