او فقط کمی خسته شده ..و هیچ راهی برای اینکه دوباره روحش زنده بشود ندارد روح او هر روز فرسوده تر و پیرتر میشود ،قصه تلخیست که ما از ورودمان به این دنیا وارد جنگی میشیم و پایان این جنگ وقتی است که به زیر خاک میرویم در این جنگ تو نمیتوانی توقف کنی تو نمیتوانی به دلیل مصدوم شدنت انصراف بدی و تو نمیتوانی استراحت کنی تو فقط باید ادامه بدی و یک لحظه ام نمیتوانی غفلت کنی و استراحت تو موجب از دست دادن جان تو یا از دست دادن فرصت هاست . اگر بخواهم واضح تر توضیح بدم ،،تو نمیتوانی توقف کنی چون زمین چرخششو به خاطر تو متوقف نمیکنه زمان متوقف نمیشه تا تو حالت بهتر بشه زمین به چرخشش ادامه میده و فقط تویی که فرصت ها و زمانتو از دست میدی