پرباز | ParBaz
پرباز | ParBaz
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

اتوبوس هوایی

امروز هم مثل بقيه روزهاى خداست، اما روزنامه‌هاى دكه سر کوچه‌مان انگار اصرار دارند كه روز متفاوتى است. خبرشان اين بود: ايرباس آمد، تحريم‌ها رفتند. براى من كه خانه‌مان سى مترى جى، نزديك فرودگاه مهرآباد است؛ خبر، رنگ‌وبوى ديگرى داشت. من از خردسالى هميشه عاشق تشخيص مدل هواپيما ها بودم. بوئینگ، ایرباس، ملخی، فوکر و مخصوصاً جنگنده‌ها. يكى از تفريحات من و بچه‌هاى محله‌مان، شناسايى نوع هواپيماها بود؛ ولى اكثرمان حتى يك‌بار هم سوار هواپيما نشده‌ايم، فقط وقتى هواپيما از بالاى سرمان رد می‌شد گوش‌هايمان را می‌گرفتيم تا كر نشويم و از زير آن‌ها مدل هواپيما و از پرچم روى دمش، كشور صاحبش را حدس می‌زديم.

من امروز سی سال سن دارم و پسرم حميد، پنج سال. امروز يك اتفاق جديد برایمان افتاده است؛ ديگر قرار نيست پسرم مدل همان هواپيماهاى قديمى را هنگام بازى در كوچه تشخيص دهد؛ از امروز هواپيماهاى جديدى بالاى سرمان هستند، چون دولتمان تعداد زيادى از آن‌ها را براى كشور خريدارى كرده است. خدا كند صداى اين جديدها كمتر باشد، خدا كند هواى محله‌مان را كمتر آلوده كند، تا پسرم اين‌قدر زنگ ورزش را از دست ندهد. براى ما، همين تشخيص موروثى مدل هواپيماها كافى است.

هواپیماتحریمایرباسبرجامناوگان هوایی
‏یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی | ‏عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم... ‏
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید