نمیدونم چرا جامعه رواج داده و میده که منطق بر احساسات برتره و ناخودآگاه آدما رو تشویق میکنه منطقی باشن و اینطوری آدمهای احساساتی سرکوب بشن یا زیر سوال برن اما
نمیدونم مخاطبم کی یا چیه ولی باید بگم حالا که شجاعتشو پیدا کردم میخوام بگم که آره من یه آدم احساساتیام. و آره دقیقا همونطور که حس کردی من حساسم. حساسم و همچنان قویام. برعکس تصور و چیزی که توی فیلما به تصویر میکشن. من احساساتیام و همچنان میتونم درست و منطقی تصمیم بگیرم. من حساس و زودرنجم ولی به همون اندازم قوی و متکی به خودمم.
شاید در برابر کسی یا چیزی که دوستش دارم منعطف باشم اما منم سختیها رو به روش خودم حل میکنم. حتی شده با احساساتِ قویم. من فقط یه چیزی رو خوب میدونم و اونم اینه که من با احساساتم زندم همونطور که همه هستن اما بعضیا تصمیم گرفتن احساسات رو پست و موجب ضعف نشون بدن. و خب بعضیها منطق رو به قلب ترجیح میدن. در هر صورت قابل احترامه. برام مهم نیست جامعه به کدوم اولویت و برتری میده من دیگه نمیخوام خودمو زیرِ فشار تظاهر به منطقی بودن خفه کنم.
شاید همهی این حرفها رو دارم به افکارم میگم. آره قطعا مخاطبم افکار خودمن. چون تو دنیای واقعی نه کسی دشمنی داره باهام و نه مجبورم کرده که اینطور بودن رو انتخاب کنم. تجربههای من بهم نشون دادن که احساساتم میتونن بهم ضربه بزنن و اگه از شدتشون کمتر نکنم زخمیتر میشم. رفتار دیگران و شاید اطرافیانم بود که نشونم داد آدمهای احساساتی رو نادیده میگیرن. با تمام حسهایی که تجربه میکنن. اونها بودن که با ملاحظهی من رو نکردن، نشونم دادن حساس که باشی ضعیفی. تقصیر من یا هیچکسی نیست دنبال مقصر نمیگردم. من فقط میخوام خودم باشم. نمیخوام نقاب باشم. میخوام زیبایی رو با خود واقعیم به تصویر بکشم و نه یه نمایشِ تقلبی. من اینی که هستم رو دوست دارم و میخوام بقیه هم به این من احترام بذارن. در صورتی که خودم هم احترام بذارم!
و باور کنین فرقی نداره منطقی باشین یا احساساتی، آدمهای مهربون دنیا رو به جای زیباتر و قابل تحملتری تبدیل میکنن. نه برای اینکه خودمم مهربونم. نه برای اینکه خانوادم کلا اینطورن. واقعا با سلولهای تنم حسش کردم که چقدر گاهی در آغوش گرفتن احساساتت و بها دادن و توجه بهش توسط یه آدم دیگه، درمان یا آرومت میکنه. خیلی تاثیر داره خیلی. قدر آدمای مهربون زندگیمونو بدونیم. اون آدم ممکنه پدر و مادر، خواهر یا برادر، دوست و رفیق یا حتی یه غریبه باشه! من فقط امروز عمیقا فهمیدم جون آدما چقدر ارزشمنده و شاید خودتون ندونید ولی شما برای اطرافیانتون خیلی مهماید و براشون اهمیت دارید. اونا دوستتون دارن و هر اتفاقی واستون بیافته درگیرتون میشن. چه گذرا چه طولانیتر...
من فقط لازم دونستم اینا رو یادآوری کنم همونطور که جهان بهم یادآوری کرد و یادم داد. جهان بیشتر اوقات بیرحم بنظر میاد اما معلم خیلی خوبیام هست...
پ.ن: به طرز عجیبی نوشتنم یهو مثل آتشفشان فعال میزنه بالا
پ.ن: نازنینِ زیبا. مهم نیست این پست رو میبینی اصلا یا نه فقط اینکه ممنونم بابت این پستِ ارزشمندت
من واقعا به دنبال اثرگذاریام و پست تو امروز اثر عمیقی روی مغزم گذاشت...
به امید آنکه روزی من هم اثری اثرگذار بنویسم.