Parisa Asadi·۴ روز پیشآذر؟واقعا برای عنوان پست نظری ندارم اما خود پست؟ طوماری از افکار و احساسات در هم پیچیدهست.
Parisa Asadi·۱ ماه پیشچپتر جدیدیک هفته گذشت. اتفاقی که میخواستم افتاد و با اقتدار تمام از کار لعنتیای که خیلی از دور درست بنظر میومد بیرون اومدم. هر چند که به نفر بهم گف…
Parisa Asadiدرپراکندهجات!·۱ ماه پیشپراکندهجات آبانی...بالاخره بعد مدتها امشب تونستم یکم بنویسم:))))
Parisa Asadi·۲ ماه پیشچشمهای پاک از دروغم...تنها زمانی که لو رفتن ترسناک نیست و برعکس، شیرینه وقتیِ که نگاهت رو بلده بخونه و برعکس بقیه که هر روز تو رو میبینن، ارتباط چشمی باهات میگیر…
Parisa Asadiدرپناهگاه نویسندگان·۳ ماه پیشخزانداره نزدیک دو هفته میشه که فصل جدید شروع شده و انقدر پر از تغییرات کوچیک و خیلی بزرگ بوده که امشب هیچ راهی جز نوشتن برای بهتر کردن حالم ندی…
Parisa Asadiدرپناهگاه نویسندگان·۴ ماه پیشقدم جدیدفقط نیاز داشتم الان یکم بنویسم. احتمالا کوتاه.بالاخره کاری که خیلیوقتها به سرم میزد و از ترس و بهانهی مختلف ذهنم، بیخیالش میشدم رو انجا…