ویرگول
ورودثبت نام
پروانه حسین‌زاده
پروانه حسین‌زادهروزنامه‌نگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، علاقه‌مند به سینما، ادبیات، عکاسی، فلسفه، جامعه‌شناسی و کارآفرینی
پروانه حسین‌زاده
پروانه حسین‌زاده
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

روزنگار جنگ (پنج‌شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴)

هفت روز است که جنگ شروع شده؛ ناغافل! هرچند غافلگیر شده‌ایم اما پیش از این نیز ترکش‌های جنگ را حس کرده بودیم. آن شبی که اسرائیل به ایران حمله کرد را خوب به یاد دارم. یکی از روزهای آبان ماه سال گذشته بود. از آن شب‌هایی که بی‌خواب شده بودم و تا نیمه‌شب کار می‌کردم.

از آن شب، ترسِ جنگ بیش از همیشه در وجودم رخنه کرد. کابوس جنگ از آن شب کذایی که برخی از آن جُک ساخته بودند، شروع شد جالب اینجاست که وقتی جنگ واقعی شروع شد، من خواب بودم؛ خوابی که آخرین خواب راحتم بود.

هفت روز است که خواب و خوراکمان به‌هم ریخته است. کارها درست پیش نمی‌رود. همه عصبانی هستند و ناراحت. تلفن همسایه زنگ می‌خورد. کسی خانه نیست! گفته‌اند محله‌مان را خالی کنیم. هر کسی با هر چه می‌توانست از شهر خارج شد. من اما مانده‌ام.‌ جایی را ندارم. اینجا شهر من است؛ زادگاه پدر و مادرم و بسیاری از اجدادم. کسی را جز خانواده کوچکم ندارم. بیشتر از آن‌که نگران جان خودم باشم،از آینده و وضعیت خانواده‌ام می‌ترسم. می‌ترسم ولی سعی می‌کنم این ترس را نشان ندهم. امروز بعد از یک هفته اضطراب، سعی کردم بخندم و به جای فکر کردن به آینده، در زمان حال زندگی کنم.

اینترنت قطع شده است. به جایی دسترسی ندارم. به کتاب‌ها پناه می‌برم. به انبوه کتاب‌‌های کاغذی و الکترونیکی تا شاید زندگی‌ام معنا یابد. پیش از این، فکر می‌کردم ممکن است جنگ زودتر از این‌‌ها تمام شود و نیازی به نوشتن روزنوشت نباشد. مطالب پراکنده‌ای که می‌نوشتم هم در جایی منتشر نمی‌کردم.

۴
۰
پروانه حسین‌زاده
پروانه حسین‌زاده
روزنامه‌نگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، علاقه‌مند به سینما، ادبیات، عکاسی، فلسفه، جامعه‌شناسی و کارآفرینی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید