این سومین مقاله از رشته مقالاتی است که در مورد بازار، صنعت و نحوه سنجش هرکدام برای ایجاد محصول جدیدی میپردازد. همان طور که در مقاله قبلی توضیح دادم، یک کارآفرین برای اینکه ایدهای را از آنچه در ذهنش دارد تا به مشتری برساند و بتواند از آن سودی کسب کند، راه درازی را باید طی کند. راهی که در بهینهترین حالت با یک تیم پیشرو به همراه سنجش بازار و صنعت انجام گرفته است. اگرچه قالب کارآفرینان بازار مورد نظر خود را تا حدودی میشناسند و یا دست به تحقیقات خوبی در مورد مشتری خود میزنند، اما کمتر به سنجش رقبا، یعنی صنعتی که در آن میخواهند محصول خود را عرضه کنند میپردازند. در این مقاله به برخی از موارد مهم سنجش یک صنعت خواهم پرداخت.
همان طور که قبلا گفته شد منظور از صنعت یعنی مجموعه تولیدکنندگان که محصول یا خدماتی مشابه آنچه شما فراهم میکنید را به مشتری ارائه میدهند. اما تشخیص اینکه در کدام صنعت فعالیت میکنید هم خود کار آسان نیست. در این مورد در مقاله قبل اندکی توضیح دادم.
اما اهمیت اینکه صنعت خود را بتوانید به درستی تعریف کنید تا به اینجاست که حتی این موضوع شما را میتواند از بازار خاصی محروم کند یا قانونگذار شرایط شما را سخت کند. صنایع مختلف به دلیل اینکه از طرف قانونگذار دارای محدودیتها و قوانین مختلفی میباشند همواره دشواریهای خود را به دوش میکشند.
بهترین نمونه این موضوع، شرکت اوبر و تمامی شرکتهای مشابه به اشتراک گذاری ماشین و راننده است. سوال این است که آیا این شرکتها فراهم کننده یک پلترفرم دیجیتال هستند یا یک شرکت خدمات حمل و نقل؟ چرا که جواب به این سوال این شرکت را تحت قوانین مختلف هرکدام ازین صنایع قرار میدهد. این موضوع برای این اهمیت دارد چون صنعت حمل و نقل شرایط سختتری برای داد و ستد دارد تا صنعت فراهم کننده محصولات دیجیتال. همین اختلاف نظر باعث شد تا برای حل این موضوع در اروپا به دادگاه رجوع شود. چرا که طرفهای مخالف که معمولا سندیکاهای تاکسیرانی بودند شرکت اوبر را یک شرکت تاکسیرانی قبول میکردند. که نتیجه این شد که دو ماه پیش بالاترین مرجع قضایی در اروپا، یعنی دادگاه اروپا در لوکزامبرگ، رای به این موضوع داد که این شرکت میتواند در حوزه تاکسیرانی فعالیت کند. پروندهای که اوبر به گروه رانندگان تاکسی بارسلونا باخت. و فقط یکی از اثرات این تصمیم این است که حالا رانندگان به عنوان کارمند شرکت محسوب شده و میبایست حقوق حداقلی و مزایای کارمندی هم داشته باشند.
اما در این مقاله میخواهیم به روشهای سنجش کلان و خرد صنعت بپردازیم. معروفترین ابزار برای سنجش کلان صنعت، پنج نیروی پورتر است. این چهارچوب اگرچه ساده به نظر میرسد اما از مهمترین و پرکاربردترین ابزار تحلیل صنعت یا همان ارزیابی رقابت است. مایکل پورتر استاد دانشگاه هاروارد این چهارچوب را سالها پیش ارائه داد.
بر مبنای چهارچوب پنج نیروی پورتر، به ارزیابی پنج شاخص مهم در مورد صنعت مورد نظر میپردازیم. برای توضیح بهتر فرض کنید که میخواهید یک نوع شکلات جدید تولید کنید. که برای تولید آن به مواد اولیه، کارگاه یا کارخانه، نیروی انسانی و... نیاز دارید.
۱. تهدید ورود: آیا ورود به این صنعت آسان است یا موانع زیادی وجود دارد؟ برای تولید شکلات میبایست استانداردها را پشت سر گذشت برای همین آسان نیست اما به طور مثال به اندازه صنعت داروسازی سخت هم نیست. چرا که در صنعت داروسازی محصول نهایی باید از پس انواع مختلف آزمایشها بر بیآید که معمولا به سالها وقت نیاز است. همچنین آیا برای تولید این محصول به سرمایه بالا نیاز است؟ بسته به میزان تولید، میتوان گفت که به سرمایه بالایی نیاز ندارد. پس در نهایت میتوان گفت که ورود به این صنعت برای تازه واردان سخت نیست، که این نکته منفی تلقی میشود.
۲. قدرت تامین کنندگان: آیا تامین کنندگان شما میتوانند برای شما چهارچوب و شرایطی ایجاد کنند؟ برای تهیه شیر، شکلات و مواد دیگر در مقیاس بالا نیازمند پیدا کردن تامین کننده خوبی است که بتواند به صورت مداوم و با کیفیت و قیمت مناسب این مواد را برای شما تامین کند. برای همین به نظر مشکل چندانی نمیآید. به طور مثال مقایسه کنید با تولید تلفن همراه هوشمند سامسونگ، که گوگل به عنوان یک تامین کننده سیستم عامل، قدرت بالایی در تاثیر قرار دادن محصول نهایی دارد. اگر تامینکنندگان قدرت زیادی ندارند و شما دست بالا را دارید پس وضعیت خوب است.
۳. قدرت خریدار: آیا خریدار میتواند برای شما شرایطی تعیین کند؟ خریدار در مورد محصول شکلات، به راحتی میتواند با مقایسه محصولات متنوع، مشابه و با قیمتهای متفاوت یکی را انتخاب کند و دستش باز است. پس قدرت بالایی دارد.
۴. خطر جایگزین: آیا محصول جایگزینی، میتواند جای محصول من را بگیرد؟ بله قند، خرما و محصولات شیرین دیگر به راحتی جای محصول شما را میگیرند. پس شما تنها میداندار این بازی نیستید.
۵. وضعیت رقابتی: آیا رقابت در این صنعت شدید است یا آسان؟ شرکت های زیاد هستند که شکلات تولید میکنند و هرکدام محصولات متنوعی از نظر قیمت و کیفیت دارند، پس رقابت سنگینی وجود دارد.
همان طور که بررسی شد نتیجه این موارد میتواند به شما نشان دهد که صنعت مورد نظر شما چقدر جذاب است. برای تولید شکلات میتوان نتیجه گرفت که وارد شدن به این صنعت نیازمند مزیت رقابتی خوبی است تا به موفقیت رسید چرا که اگر محصول شما همانند دیگر محصولات باشد (معمولا از نظر قیمت و متفاوت بودن)، به راحتی در خیل عظیم شکلاتهای ایرانی و خارجی گم خواهد شد. ارزیابی خرد صنعت که به همین مطلب میپردازد که این مزیت رقابتی چقدر "پایدار" است را به مقاله بعدی میسپارم.