مدتی هست که فراموش کردم استراحت کردن چه معنی میده و چطور انجام میشه! این به معنی این نیست که آدم فعالی باشم یا وقت برای من آنچنان گران بها و ارزشمنده (در عمل) که هیچ زمانی رو برای به سرانجام رسوندن کاری از دست نمیدم! نه! اتفاقا کسایی که افراد پر انرژی و فعالی هستن استراحت کردن رو به خوبی بلدن.
واقعا همین طوره! برای همیشه پر انرژی بودن نیاز به یک تناسب بین کار و استراحت هست که با استراحت به اون میرسیم و کسایی که بلد نیستن استراحت کنن خستگی مثل زنجیر به دست و ذهنشون بستن و هیچ وقت به خروجی مطلوبی از روزشون نمیرسن.
کارهایی که در طول روز انجام میدیم رو به دو دسته کلی تقسیم میکنم (خارج از این هم خرده کارهایی هست که گاهی مرتکب میشیم). ۱. کارهایی که باید انجام بدیم ۲. کارهایی که معتاد به انجامشون شدیم.
چرا میگم معتاد به انجامشون شدیم؟ اعتیاد ترکیب قوی از علاقه و تکراره. ترکیبی که مدام وزن تکرارش بیشتر میشه. گشتن توی شبکههای اجتماعی، وبگردی، یوتوب گردی، دیوارگردی، دیدن سریال و.. همه «کارهایی» هستند که ذهن و جسم ما درگیر انجام دادنشونه و چون حجم این کار کمی ضعیفتر از کاریه که مجبوریم انجام بدیم و علاقه ما هم بهش بیشتره ما از هر فرصتی برای پرداختن به اون استفاده میکنیم. اما این همچنان کاره!
ما توی وقت استراحت و فراغت از کارهایی که محبوریم انجام بدیم «وقت کشی» میکنیم با کارهای کم بازده همراه با صرف انرژی.
یکم دیره که بخوام توی این سن این ابزار مهم زنده بودن رو تعریف کنم ولی استراحت کردن ترکیبی از آسایش ذهنی و آرامش و راحتی به اندازه و در زمان درست بدنه.
نوشتنش ساده تر از انجام دادنش، توی دنیاییه که حواسپرتی، اخبار و دغدغهها، رابطهها کمتر از چند سانتی متر با چشم و گوشهام فاصله داره و حجم محتوا و کارهای مورد علاقه از زمان در دسترسم بیشتره. آرامش ذهنی که جای خود حتی از لحاظ جسمی هم نه خواب منظمی دارم، نه روتینی برای خواب، شام، صبحانه و ورزش!
جواب به گمونم در روتین کردن زندگی باشه. توی این شلوغی باید بخشها و زمانهای هرچند کوتاه توی زندگی رو منظم کنیم و توی اون نظم مواردی که بهش نیاز داریم رو بگنجونیم و تا میتونیم نذاریم دست حواس پرتی، دغدغه و.. بهش برسه.
با خودم باید تکرار کنم! لعنتی من بهش نیاز دارم..