Psychology
Psychology
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

معنای اخلاق

با تشکر از شما دوست عزیز که با این مجموعه ارتباط برقرار کردید. سؤال شما بسیار کلی است؛ نمی دانیم منظور شما از اخلاق به عنوان یک علم است یا به عنوان صفات انسانی. در هر صورت توضیحاتی ارائه می شود امیدوارم بتوانیم پاسخی شایسته ذهن پرسشگر شما بدهیم.

«معنای عرفی اخلاق»
اخلاق جدای از معنای اصطلاحی آن معنایی عرفی دارد که بدیهی است. اخلاق در معنای عرفی یعنی لایه ای از رفتار انسان که در رفتار او با دیگران پدیدار می شود. وقتی می گوییم فلانی اخلاقش خوب است یعنی چه؟ یعنی او دارای صفات پسندیده است که باعث شده دیگران نسبت به شخصیت و رفتار او احساس خوبی داشته و در امان باشند ؛ او سراسر صلح و آرامش است. و هنگامی که از شخصی به عنوان بد اخلاق یاد می کنیم یعنی کسی که دارای تشعشعات منفی بوده و صفات منفی او همه را از گرد او فراری داده و اطرافیان، از بودن با او لذت نمی برند.

«معنای اصطلاحی اخلاق»
اخلاق جمع «خُلق»و «خُلق»، به معناى خوی و خصلت است به معنای صفات درونی در مقابل خَلق که هیأت و شکل ظاهرى و جسمى آدمى است که با چشم دیده مى شود. خُلق و خوى، آن دسته از صفات را در برمى گیرد که در نفس راسخ باشند و به راحتی زایل نشوند، به گونه اى که انسان، بى درنگ و بدون اندیشه، کار پسندیده و یا ناپسندى را انجام دهد.
«خُلق»، صفتی نهادینه شده در درون انسان است؛ چه بسا کسى در نهاد خود، بخشنده باشد، اما بخشش نداشته باشد؛ زیرا مالی ندارد و یا براى بخشندگى او، باز دارنده اى وجود دارد و چه بسا کسى بخیل باشد، ولى بر خلاف میل و خلق خود، از روى ریا مالى را ببخشد.

«جایگاه اخلاق»
اخلاق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است بدان اندازه که پیامبر اسلام فرمود: من برای تکمیل کردن خوبی های اخلاقی مبعوث شدم.
اولین نمودی که از یک شخص در جامعه ظاهر می شود اخلاق آن فرد است. اخلاق، زبانی بین المللی دارد و می توان با آن هر انسانی را تحت تأثیر قرار داد. اگر جامعه ای با اعتقادات ما مشکل داشته باشد می توان از طریق اخلاق به آنان نفوذ کرد. فضائل اخلاقی مطلق است و همه آن را می پسندند. زبان امروز دنیا زبان اخلاق است.
دین اسلام برای اخلاق، جایگاهی بس رفیع قائل است و منابع اسلامی مملو از آموزه های اخلاقی است. هیچ دین و آئینی مانند اسلام و خصوصا شیعه از لحاظ آموزه های اخلاقی از غنا برخوردار نیست. تمام فضاهای اخلاقی که برای یک انسان ممکن است پیش بیاید در دین اسلام بیان شده و از غنای بسیار عجیبی برخوردار است به حدی که هیچ دین و آئینی این غنا را ندارد حتی دین مسیحیت که معروف به دین محبت است در بسیاری از مسائل اخلاقی هیچ راهکار و دستورالعملی ندارد. در کتاب مقدس- مخصوصا در امثال سلیمان- مسائل اخلاقی زیادی مطرح شده اما همه این ها در مقابل دریای روایات و آیات اخلاقی اسلام هیچ است.

«اخلاق و قرب الهی»
از یک بعد، اخلاق یعنی بهبود روابط انسان با خدا، خود و دیگران. همه بخش های اخلاق باید در نهایت به یک هدف ختم شوند و آن هدف،‌ قرب الهی است.
اخلاق، بر اساس روابط انسان:
1- اخلاق بندگی: انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایف اخلاقی دارد. هر کسی احساس می کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی هستی آرامش می یابد. فضایل و رذایل مربوط به رابطه انسان و خدا در اخلاق بندگی مشاهده می گردد. فضایلی مانند شکر، توکل‌،‌ ایمان، عبادت، اخلاص،‌ تسلیم، تقوا ‌و...در این قسم جای دارد.
2- اخلاق فردی: هر انسانی نسبت به خود نیز وظایفی دارد. فضایل و رذایل مربوط به حیات فردی انسان ها، فارغ از رابطه با غیر در اخلاق فردی بحث می شود.
فضایل صبر، شجاعت، حسن تدبیر، شهامت، حلم،‌ عفت،‌ حیا، زهد، قناعت و... و رذایلی از قبیل جبن، تهور، عجله، غضب، عجب و ... در این بخش خواهد آمد.
3- اخلاق اجتماعی: یکی از مهم ترین بخش ها و وظایف اخلاقی یک مسلمان، ارتباط اخلاقی او با جامعه و محیط پیرامون است (اعم از محیط خانواده و جامعه). فضایل و رذایل ناظر به رابطه فرد با سایر انسان ها در اخلاق اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد.
سخا، کرم،‌ ایثار،‌ حسن معاشرت، عدالت و انصاف، امانت داری، حفظ لسان،‌ صداقت، تشکر،‌ نرم خویی، کتمان عیوب،‌ ظالم نبودن، اصلاح بین مردم،‌ فتوت و مروت بخش کوچکی از فضایل اخلاق اجتماعی و حب جاه و مدح، تعصب و قومیت گرایی،‌ حسد،‌ ظلم، انتقام،‌ تند خویی، تجسس، استهزاء،‌ بهتان،‌ غیبت و ...بخشی از رذایل این قسم است.
4- اخلاق محیط زیست: تشویق و سفارش اسلام بر حفظ و گسترش درخت کاری و نکوهش این دین مبین در مورد شکار و صید، نشان دهنده توجه این دین به محیط زیست است. سفارش به آزار ندادن حیوانات اهلی و داستان های واقعی فراوان در مورد توجه انسان ها به حیوانات و در پی آن،‌ مشمول رحمت خداوند قرار گرفتن، نمونه بسیار کوچکی از این توجه است.
به طور کلی اسلام برای تمامی ارتباطات آدمی، برنامه اخلاقی ارائه کرده است و این نمونه ای از جهان بینی اخلاقی است. ارائه نظام اخلاقی از خصوصیات بارز یک دین برتر است که دین اسلام آن را داراست. وقتی به منابع اسلامی از قبیل قرآن، روایات و ادعیه مراجعه می کنیم در جای جای این منابع، قطعه ای از این برنامه اخلاقی را ملاحظه می نماییم.
جامع نگری اسلام،‌ صفت یگانه ای است که به جرأت می توان گفت هیچ دینی این ویژگی را ندارد. این دین در تمام ابعاد زندگی بشر با برنامه ای کامل وارد شده است. اگر جامعه مسلمانان از عقب ماندگی نسبی برخوردار هستند، اشکال از خود آنان است نه از اسلام.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست

«علم اخلاق»
علم اخلاق، راه هاى آراسته شدن به خصلت هاى نیک و دورى گزیدن از خصلت هاى ناشایست را به ما نشان مى دهد.
موضوع اصلى علم اخلاق، نفس انسانى است، که محل استقرار خوی هاى نیک و بد است و سبب انجام کارهاى پسندیده و ناپسند مى گردد. «تهذیب اخلاق»، «تهذیب نفس» و «تزکیه نفس» بیان دیگرى است از علم اخلاق.
شهید مطهرى مى نویسد:
«اخلاق عبارت است از علم زیستن، یا علم چگونه باید زیست .... در حقیقت، چگونه زیستن دو شعبه دارد: شعبه چگونه رفتار کردن و شعبه چگونه بودن. چگونه رفتار کردن، مربوط مى شود به اعمال انسان (که البته شامل گفتار هم مى شود) که چگونه باید باشد و چگونه بودن، مربوط مى شود به خویها و ملکات انسان که چگونه و به چه کیفیت باشد...».(1)
رفتار در ساختن چگونگى خلق و خویها تأثیر دارد و خلق و خوی ها در چگونگى وجود انسان. دانشمندان در تأثیر رفتار در پدید آوردن خوى آدمى، مى گویند: اگر یک تکه کاغذ، پارچه و یا لباس را تا کنیم، آنها گرایش به باز شدن دارند. یعنى مى خواهند به اصل خود بر گردند. رفتار آدمى نیز، چنین است که اگر کار جسمى، یا روانى، یک بار به وسیله بدن انجام شود، از آن پس، دگرگونى مخصوصى در ساختمان بدن، یا مغز انجام مى پذیرد که بعدها تجدید آن را آسان مى سازد، ولى این دگرگونى ساختمان بدن، خود نمى تواند ابتکار انجام عمل را به دست بگیرد و یا به تنهایى عادتى را به وجود آورد، نیاز به انگیزاننده خارجى دارد. (2) طبیعى است اگر رفتارى تکرار شود، عادت و خوی هاى خاصى را پدید مى آورد.
فرقى که در دیدگاه حکماى اسلامى و دانشمندان غرب دیده مى شود، بر خاسته از سمت و سو و گرایش هایى است که در تعریف اخلاق وجود دارد.
دانشمندان اسلامى، بیشترین توجه را به چگونه بودن دارند، ولى دانشمندان غرب از چگونه رفتار کردن سخن مى گویند.
واژه علم اخلاق، در تفکر غرب، به سه معناى جداى از یکدیگر، امّا هماهنگ با یکدیگر و مربوط به رفتار انسان، به کار مى رود.
1- روش عام، یا راه زیستن
2- مجموع قواعد رفتار یا قانونهاى اخلاق
3- تحقیق در مورد راههاى زیستن و قواعد رفتار(3)
تحقیقاتى که دانشمندان غربى انجام داده اند، مربوط به رفتار و تأثیر عوامل گوناگون در آن مى شود. امّا دانشمندان اسلامى روى تعدیل و برابر کردن غرایز و مبارزه با نفس و تهذیب صفات درونی کار کرده اند.


«رذایل اخلاقی»
در صورتی که خدای ناکرده صفت رذیله ای درخود یافتید با استفاده از روش های کاربردی و دستورالعمل های که در کتب اخلاقی آمده است به درمان و معالجت نفس خویش بپردازید. البته در این مسیر استعانت از خدای متعال و توسل به اولیای معصومین(ع) نباید فراموش شود.

اخلاقروانشناسیمعنی اخلاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید