مرگ، یک پدیده نا آشنا است که از ما دوستان و آشنایانمان را میگیرید، نمیدونم چقدر با این پدیده درگیر بودید من امسال با دو مورد درگیر بودم؛ یک نفر از فامیل و یک نفر از هم دانشگاهیان
شاید اولی زیاد برای من مهم نبود(عمری کرده بود برای خودش) ولی این دومی باعث شد آه از نهانم بیرون بیاد. اسمش و به زور بلد بودم اصلا نمیدونستم تا دوسال پیش همچین آدمی تو دانشگاه هست ولی تو همین دوسال بسیار کوتاه یک بار هم سفره شده بودیم و چندبار همکلام شده بودیم. پسر آروم و مودبی میخورد از اون پسرای نچسب نبود و اهل شوخی و خنده بود. با یکی از بچههای اتاق شون گاهی کار داشتم و مزاحمشون میشدم با ادب و احترام باهام برخورد میکرد. وقتی امروز خبر فوتش و شنیدم فکر کردم یه شوخی تلخ ببین بچههای دانشگاه است ولی وقتی غهمیدم بخاطر یه تومور مغزی فوت کرده. قیل از عید دیده بودمش اصلا خبری از سرطان و یا علامتی نبود ولی وقتی فهمیدم سرطان داشته از تعجب داشتم شاخ درآوردم. یعنی چطور این پسر تونست این همه درد وتحمل کنه و هیچی بروز نده و با خبر مرگش حتی منی که کمتر می شناختیم تو بهت و حیرت فرو ببره.
امیدوارم به آرامش رسیده باشه و به قول یه بزرگی عاقبت به خیر شده باشه