ویرگول
ورودثبت نام
رسول کامبیزی
رسول کامبیزیاز مورخه‌ی پنجم اسفند ماه سال ۱۴۰۲ شروع به نوشتن کردم.
رسول کامبیزی
رسول کامبیزی
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

درد نفهمی


اولا تشکر می‌کنم بخاطر اینکه نوشته‌های حقیر رو دنبال می‌کنید.

دوما اینکه یه خبر بهتون بدم؛ از این به بعد اتفاق‌هایی که بین من و هوش مصنوعی میفته رو با عنوان "ماجراهای من و هوشی" براتون به اشتراک می‌ذارم.

سوما که بریم سراغ نوشته‌ی امروز

آره عزیز

جونم برات بگه؛ درد نفهمی، خیلی بد دردیه. به خصوص اینکه با کسی حشر و نشر داشته باشی که ادعای فهم داشته باشه و متکبرانه رفتار کنه ولی در واقع متوجه نباشه.

رفتارهایی که خارج از منطقه.

رفتارهایی که هیچ اسمی نمی‌شه روش گذاشت، به جز عادات شخصی. عادات شخصی که اگه کسی بهمون بگه: فلانی! چرا این کار رو کردی؟! نتونیم براش توضیح منطقی بیاریم. در واقع یک نفر باید بتونه از عقیده‌اش سه دقیقه مختصر و مفید دفاع کنه.

برخی معتقدند که در مواجه‌های اجتماعی به خصوص با افراد نا آشنا(جلسه‌ی اول) تنها سه ثانیه وقت دارید که خود را به فرد مقابل نشان بدید. یعنی به لحاظ زبان بدن و مکالمه‌ی اولیه باید دقت داشت. البته باید به موضوع جلسه هم توجه کرد. یعنی اگه یک جلسه‌ی رسمی و اداری هست، باید توجه کرد. اگه با شخص بالاتره یا پایین‌تر و و و

هزار و یک نکته‌ای که باید به اون توجه داشت.

آره عزیز!

درد نفهمی بد دردیه.

چند روزیه با یکی از بستگان که سنشون بالاتره و احترامش واجب، برای سفر کاری اومده بودیم تهران. همه‌ی مردم یا اکثریت مردم از بزرگراه و آزادراه و یا جاده‌های یک طرفه استفاده می‌کنند تا هم راحت سفر کنند و هم کم خطرتر. اما این همسفر ما نمی‌دونم روی چه حسابی علاقه داشت که از راه دو طرفه و پر و پیچ و خم تردد کنه.

مَخلَص کلام

حالا عرضم چیه؟!

اینه که هیچ وقت به عنوان یک بزرگتر جامعه، هر چند اون جامعه مثل خانواده کوچیک باشه، با نفهمی‌مون سقف رشد افراد پایین دست اون جامعه نشیم. اینطور نباشه که با سرعت ۷۰ کیلومتر در باند سوم(سبقت) تردد کنیم و کلی ماشین پشت سرمون بمونند. یا در جمع خانواده، نوع رفتار ما باعث بشه، اعضاء خانواده‌مون پشت سرمون قرار بگیرند و رشد نکنند.

در روایت داریم که معصوم علیه السلام می‌فرمایند: چه بد است خانواده‌ات بخاطر تو در عذاب باشند.(قریب به مضمون)

روز بخیر.

موفق باشید.

خانوادهدردفهمرانندگی
۹
۰
رسول کامبیزی
رسول کامبیزی
از مورخه‌ی پنجم اسفند ماه سال ۱۴۰۲ شروع به نوشتن کردم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید