سلامت یک حق است. این حق باید از طرف دولتها و با تولیت نظام سلامت، که در ایران همان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، در اختیار همه گروههای جمعیتی قرار گیرد. نظام سلامت در هر کشور دارای ساختار تعریف شدهای است. هر بخش از سیستم وظیفهای معین را بر عهده دارد. معاونت بهداشت، یکی از اصلیترین اجزای نظام سلامت است.
برای ایجاد یک جامعه سالم و پویا که اساس رشد و توسعه هر کشوری است، باید پیشگیری و بهداشت عمومی را بر درمان اولویت داد. همچنین، لازم است که شاخصهای سلامت جامعه به صورت پیوستهای مورد ارزیابی و پایش قرار گرفته و اقدامات اصلاحی لازم صورت پذیرد. ایجاد شبکه مراقبتهای بهداشتی اولیه (PHC) در ایران و در دهه ۵۰، یکی از بنیادیترین اقدامات سیستم سلامت کشور بود که بارها از سوی سازمان جهانی سلامت مورد تجلیل قرار گرفت. در سالهای اخیر، متاسفانه ریلگذاری سلامت در کشور تغییر یافته است.
نظام سلامت ایران در حال حاضر با معضل درمان محوری و پزشک سالاری مواجه است و شاخصهای سلامتِ آن در ابعاد مختلف روز به روز وضعیت وخیمتری پیدا میکنند. دولتها با شعار بهداشت به روی کار میآیند، اما در عمل اتفاقات به نحو دیگری رقم میخورد. وزیر بهداشت یا وزیر سلامت که در ایران از سوی رئیس جمهور برگزیده میشود، همواره از گروههای پزشکی است و تعارض منافع شدیدی را همراه خود احساس میکند. حال این وزیر باید برای سازمان خود معاونهای لازم را منصوب کند. در دولت چهاردهم که با امیدهای مختلفی به روی کار آمد، این سناریوی شکست خورده مجددا تکرار شد؛ به طوری که یک رئیس جمهور پزشک، همکار پزشک خود را به عنوان وزیر سلامت اعلام کرد، و وزیر نیز دیگر همکار پزشک خود را در جایگاه معاون بهداشت قرار داد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که با وجود تعدد دانشگاههای علوم پزشکی و دانشکدههای بهداشت و مدیریت سلامت در کشور، آیا یک متخصص بهداشت (بهداشت عمومی، آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، اپیدمیولوژی، بهداشت محیط، بهداشت حرفهای) و مدیریت (سیاستگذاری سلامت، مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، اقتصاد سلامت) واجد شرایط یافت نمیشد که وزیر سلامت از یک پزشک برای این پست سازمانی راهبردی استفاده کرد؟ آن هم فردی که در دولت دوازدهم نیز معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا بوده است.
قدر مسلم، اساتید فرهیخته بسیار زیادی در کشور حضور دارند که میتوانند معاون بهداشت این وزارتخانه کلیدی شوند، اما بیتوجهی به آنها باعث شده که با دلسردی در حاشیه موضوعات اجرایی و حتی مشورتی نظام سلامت قرار داشته باشند، و صرفا در جایگاه آموزشی-پژوهشی فعالیت کنند. بسیاری از صاحب نظران و انجمنهای علمی، نسبت به وضعیت فعلی سلامت در کشور اظهار نگرانی کردهاند.
در مجموع، پیشگیری و بهداشت عمومی، اصل اساسی حرکت به سمت عدالت در سلامت، پوشش همگانی سلامت و تحقق آرمان سلامت برای همه در کشور هستند. مبتنی بر سیاستهای کلی سلامت ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و همگام با دولتهای پیشرو، باید جهت حرکتی سیستم سلامت در ایران از درمان محوری به سمت بهداشت محوری تغییر داده شود. سپردن سکان معاونت بهداشتِ این سیستم به یک متخصص بهداشت و مدیریت سلامت، میتواند ابتداییترین گام در این گذرگاه باشد. امیدواریم که سرانجام و در آیندهای نه چندان دور، این مهم عملیاتی گردد.
با تقدیم احترام
محمدرضا شیخی چمان
۱۴۰۳/۰۷/۰۱ – یکشنبه