سید رحیم هاشمی کروئی[1] ،*
[ این مقاله بخشی از کار کلاسی ناتمام من هست که جایی استفاده نشد، اما حیف بود که کلاً بلا استفاده باقی بماند. برای همین خواستم در اینجا منتشر کنم]
چکیده
در این مقاله به بررسی موسیقی و آواز محلی کشاورزان شمالی پرداختهایم. آوازهای بومی منطقه مازندران که تحت تاثیر محیط پیرامونی و شرایط کشاورزی بوجود آمده، تمام شرایط زندگی فرد را در بر میگیرد. موسیقی فولکلور و نواحی توضیح داده شده و بالخص درباره آوازهایی که در بستر طبیعت مازندران شکل گرفته شده بحث شده است. انواع موسیقیهای مازندرانی مانند امیری، کتولی، صنما، طالبا و ... توضیح داده شده و در آخر نیز مثالهایی از اشعار خوانده شده در مزارع و شالیزارها طرح گردیده است. این تحقیق با توجه به عدم امکان دسترسی به کشاورزان شمالی، صرفا از طریق منابع اینترنتی و کتابخانهای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی تدارک دیده شده است.
1- مقدمه
کشاورزی از ابتدای خلقت بشر همراه او بوده است؛ زیرا که راهی بود تا بتواند خود را از شر گرسنگی برهاند. انسانهای اولیه که با توجه به عدم امکانات کافی و پیشرفته مجبور بودند زمان زیادی را صرف تهیه مایحتاج زندگی خود چه از طریق کشاورزی و چه از طریق شکار بکنند، به ناچار مجبور بودند در این تعامل با طبیعت راهکارهای نوین و لذتبخش را بکار گیرند. اختراع لوازم شکار یا هو هو کردنها برای فرار حیوانات راهکارهای نوین و یا خواند آواز در مزارع، راهکار لذتبخش آنها برای سپری کردن زمان بود. در این میان کشاورزان که زمان زیادی صرف کشاورزی میکردند و در سکوت پیرامون دشتها و مزارع ساعات زیادی را سپری میکردند، در این بستر، آوازهایی را می خواندند. خصوصیات اقلیمی و جغرافیایی، وقایع تاریخی، اعتقادات و ... مردم در این آوازها نمود داشته است. این نمود همانست که امروزه ما آنرا آواز یا موسیقی محلی یا فولکلور می خوانیم.
2- موسیقی نواحی و فولکلور
خصوصیات اقلیمی ایران و تنوع فرهنگهای موجود در آن گسترهی وسیع و متنوعی را در موسیقی بوجود آورده است. فولکلور ایرانی آئینه تمام نمای اندیشه و فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران است ولی چون در ایران اقوام مختلفی ساکن اند که از نظر فرهنگی و قومی تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند بنابراین موسیقی فولکلوریک ایران دارای خصوصیات بسیار متنوع از نظر طرز بیان و لحن موسیقی است. موسیقی آذربایجانی، گیلانی، خراسانی، بختیاری، کردی، شیرازی و بلوچی نه تنها در ملودی ها که در گویش ها نیز با یکدیگر متفاوتند، ترانه هایی بسیار متفاوت و غنی که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده است و سعی در انتقال احساسات و عواطف و اندیشه ها و تاریخ مردم آن دیار به نسل جدید دارد، مثلاً موسیقی ترکمن ها بازگویی همیشگی رنج ها و دردهایی است که این قوم متحمل شده اند، موسیقی و ترانه های آنها پر از فریاد و شکایت و ناله های جانسوز است قوم ترکمن به علت سرکوب مداومی که از طرف خان ها، فئودال های متعلقه و نیز دولت مرکزی داشته هیچ گاه امکان بروز تمایلات و خواسته های خود را به شکل صریح نداشته است و موسیقی بزرگ ترین وسیله بیان خواست های ترکمن ها بوده و هست (ایرج محتشم، 1392).
3- آوازهای محلی مازندران
آقای جلال محمدی کارشناس موسیقی و خواننده مازندرانی در مصاحبهای با ایسنا موسیقی مازندرانی را به سه گونه تقسیم بندی میکند: موسیقی مشرق متاثر از موسیقی خراسان و ترکمن، موسیقی غرب متاثر از موسیقی گیلان و موسیقی مرکز به دلیل موقعیت جغرافیایی به نوعی اصالت و بکری موسیقی مازندران را حفظ کرده است (ربیعی، 1396). همانطوریکه دیده میشود این دسته بندی بر اساس مناطق جغرافیایی است. شاید بتوان گفت که در این نوع موسیقها محیط نیز بی تاثیر نبوده است. در واقع اثر جامعه و محیط پیرامونی در آن دیده می شود. کمااینکه بسیاری از شعارها و موسیقی مازندرانی تحت تاثیر ظلمهای خانی و در مبارزه با آن سروده شدهاند. موسیقی مشتی که عموما دربارهی کسی بود که در مقابل این ظلمها به پا میخواست. در ابتدای شعر اول به معرفی مشتی پرداخته میشد و سپس مکان زندگی گفته شده و در ادامه به زندگی و رشادتهای او پرداخته میشد، بعنوان مثال می توان موسیقی مشتی پلوری از مناطق مرکزی مازندران را می توان نام برد.
از طرفی دیگر زندگی در جنگل و کوهستان و محیط طبیعی مازندران – که با گیلان اشتراکات زیادی دارد - نیز بر آنان اثراتی داشته است. درباره موسیقی گیلان میتوان گفت که ریتم موسیقی گیلانی از طبیعت الهام گرفته شده است و غالباً به صورت بکر و دست نخورده باقی مانده است. آهنگ ها و آواها در فولکلور گیلان تمام مراحل زندگی فرد را در برمی گیرد از آن زمان که کودک چشم به جهان می گشاید مادر هنگام خوابانیدن او آواز محزون به نام گاره سری (گهواره سری) سر میدهد پائیز فرا می رسد و نغمه ولگ ریزی تمام خطه سبز را پر می کند. هنگام بردن عروس از خانه پدر، پدر در کنار ایوان محزون ایستاده و رفتن عروس را تماشا می کند و اینجاست که نوازنده سرنا قطعه غمگینی را اجرا می کند ولی با نزدیک شدن به منزل داماد موسیقی با نشاطی توسط نوازندگان ساز و نقاره نواخته می شود و جوانان پایکوبی می کنند. به هنگام ورود عروس و داماد به منزل، کارگرانی که مشغول آشپزی هستند حرکت قاشق را آغاز می کنند و در یک دست قاشق یا کفگیر و در دست دیگر ملاقه را بالا می گیرند و به شکل ضربدری حرکت می دهند و از برخورد این دو، آهنگی شاد پدید می آید. (ایرج محتشم، 1390). در مازندران هم مانند بیشتر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است و در شالیزارها، جنگلها، دریا، آداب شادی و عزا و همراهی با مراسم مذهبی نقش چشمگیری دارد. گستره موسیقی مازندران تا حوزههای سمنان و دامغان و گرگان نیز میرسد (ربیعی، 1390).
3.1- انواع موسیقی در مازندران
محمدابراهیم عالمی خواننده موسیقی های فلکلورمازندران معتقد است: موسیقی فولکلور مازندران به دو بخش آوازی وسازی تقسیم می شود. موسیقی آوازی ریتم در آنها دخالتی ندارد و هر یک از آنها زیر بنای فرهنگی خاصی دارند همانند موسیقی های حماسی هچون "هژبر" و "مشتی"،عاشقانه و تغزلی هماندد "امیر و گوهر"،"طالبا"،"نجما" " كتولی"، "امیری"، و "صنم" از جمله آوازهای تغزلی این منطقه است كه هریك وصف حال عاشق و معشوق و دلدادگی بوده كه در بخشهایی از آن مسایل اجتماعی، فرهنگی، عرفانی و عشق بهائمه دیده میشود. چاروداری، سوت خونی، طالبا،آق ننه و موسیقی های آیینی چون نوروزخوانی، نواجش یا نوازش یا همان موری و چاوشی خوانی نیز در رده موسیقی های آوازی این خطه قرار می گیرد (همان).
موسیقی حماسی مازندران تبلور آرمان گرایی و قهرمان پروری
این نوع از موسیقی شامل موسیقی مناطق مركزی، غرب و شرق مازندران، است، موسیقی حماسی این منطقه از نظر تاریخی و با توجه به قرنها درگیری و منازعه با طوایف داخلی مبارزه با اقوام و طوایف صحرای آسیای میانه و نیز آمیزش این موسیقی با موسیقی اقوام همجوار و یا ساكن در منطقه شكلهای متفاوت و متعددی دارد. اصیلترین و قدیمیترین موسیقی حماسی این منطقه مربوط به مردمان تبری زبان ساكن در كوهستانها و كوهپایهها بوده و در دو بخشسازی و آوازی چه از نظر ساختار نغمه و چه از حیث محتوا و مضمون، دارای ارزشهای غنی و دست نخورده است . بكر بودن كوهستانهای مركزی و دور بودن منطقه و نداشتن همآوازی با سایر اقوام موجب ادامه حیات و تثبیت تعداد قابل توجهی از نغمههای حماسی مربوط به ساز سرنا شدهاست از این رو هنوز میتوان شاهد قطعاتی بود كه با الهام از رزمها، حماسهها، حركات موزون نمایشی، پهلوانیها و كشتیها و ورزشهای محلی همچون یك چوبه، دوچوبه، سهچوبه، چارچوبه، كشتی مقوم، تركمونی، گبرگر، روونی، شروشور و اسب تاجنی هر یك حماسهها و داستان های مربوط به خود را دارند و بازگوكننده گوشهای از تاریخ اجتماعی مردم منطقه هستند (ربیعی، 1396).
گرچه شماری از افرادی كه اشعار رزمی و حماسی برای آنان سروده شد، از لحاظ شخصیت اجتماعی، چهرههای نامطلوب و مخدوشی بودند و در مواقعی نیز به آزار مردم میپرداختند، ولی براساس سنتها و ذهنیت قهرمان پرورانه بومیان منطقه، همین افراد رفته رفته در ادبیات و فرهنگ عامه به قهرمان تبدیل شدند و منظومههایی در رسای آنان ساخته شد كه از میان میتوان به "حسینخان"، "هژبرسلطون"، "حجت غلامی"، "رشیدخان"، "آق ننه" و "عشقعلی یاغی"اشاره كرد .
منظومههایی همچون "ممزمون"( محمد زمان) اگرچه دارای منشاء تراژیك است ولی به دلیل قهرمانیهای ممزمون و مبارزات مداوم او با والیان منطقه و در نهایت نیروهای حكومت مركزی، از نظر نغمه و شعر یكی از غنیترین و بكرترین منظومههای حماسی مازندران است. ممزون عیاری صاحب نام و مورد علاقه اهالیشرق مازندران بود كهدر مبارزهای نا برابر جان باخت و سوت به جا مانده از او مربوط به اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار است.
منظومه "اكبرپهلوون"كه به "ذبیح پهلوون" و"عامی دترجان" نیز شهرت دارد از جمله نواهایی بوده كه قدمت قهرمان پروری و آرمان گرایی را در موسیقی حماسی منطقه نشان میدهد (همان).
"امیری" قلب تپنده موسیقی آوازی
" امیری " در زمانهای قدیم طوری یا طبری نیز خوانده میشد ولی به دلیل این كه از اشعار امیر پازواری استفاده میشود به این نام مرسوم شده است. این آواز از عشاق دشتی آغاز و در دستگاه شور فرود میكند . جلال محمدی موزیسین فولکلورمازندران می گوید: امیری خوانی معروف ترین موسیقی آوازی در بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دلانگیز به تنهایی میتواند بیان کننده خصایص و ارزش های موسیقی مازندران باشد. امیری پس از نوروزخوانی شاخص ترین نمونه های فرهنگ فولکلور بوده که به صورت مشترک در میان همه اهالی البرز استفاده شده و در واقع یکی از برجسته ترین وجوه مشترک فرهنگی در بین بسیاری ازساکنین البرز تلقی می شود (همان).
اشعار این آواز به امیرپازواری نسبت داده شده که این فرد در عهد صفوی می زیسته و این آواز نیز با نام او منتسب شده است. ترانه های امیر پازواری به تقرب چهارصد تا 500 سال سینه به سینه نقل شده هنوز بر زبان روستاییان و چوپانان ییلاقات مازندران جاری است و با همراهی نوای سوزناک نی، دل کوهستان ها و دره ها را می شکافد یا در دشت ها به هنگام نشا و درو خوانده می شود و بیشتر پیرامون موضوعات فرح بخشی مانند بن مایه طبیعت، عشق، شوریدگی، توصیف دلدار و دلداده، سوز وگداز، جدایی، شادی، مویه و زاری و غیره است. مقام امیری در دو نوع امیری بلند و امیری کوتاه اجرا میشود و به همت شادروان استاد ابوالحسن صبا، مقام امیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشههای آواز دشتی در ردیف استاد صبا قرار گرفته است (همان).
"کتولی"، زمزمه مردان و زنان خسته شالیزار
کتولی زمزمه مردان و زنان خسته شالیزاراست. آوازی که سینه به سینه تداوم یافته و تداعی کننده خاطرات هر مرد و زن مازندرانی است. این آواز بیشتر در حین راه رفتن یا کار کردن معمول بوده به همین خاطر در بین آواز از کلمه(جان) یا (جانا) یا (هی) یا (ای) که گویا برای نفس تازه کردن است استفاده می شد و این عمل بر حسب عادت در حال حاضر بین هنرمندان معمول است.
علی تبار کارشناس موسیقی معتقد است: کتولی در آغاز کتولی بوده که منسوب به کتو است. در اوستا "کتو"به معنای بزرگ آمده در زبان مازندرانی نیز معنای "بزرگ" از آن گرفته می شود.
برخی آن را به كتول (علی آبادكتول) نسبت داده و عدهای معتقدند این آواز هنگام چراندن گاو كتول خوانده میشود؛ كتول نام گاو اهلی و شیردهای است كه دربین روستاییان از اهمیت فراوانی برخوردار است (نمای ایران، 1390).
کتولی یا لیلی جان محبوب ترین آواز با وزن آزاد در مازندران بوده و به دشتی حال نیز معروف است. کوه نشینان مازندران اهالی دشت را کتول می خوانند و شاید این نام از آنجا نشات گرفته است. این موسیقی آوازی در اوج همخوانی داشته و از آغاز در فراز است یعنی در بالاترین ارتفاع صوتی خوانده می شود. در مراسم عروسی و جشن ها برای قدرت یا وجد دادن آوازه خوان در شروع خوانش از این موسیقی استفاده می شود تا صدای آوازه خوان اوج بیشتری پیدا کند. مقام کتولی، حاوی مضامین بلند اخلاقی، قومی، اعتقادی و گاه توصیفی بوده و در سه نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (میون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا میشود (همان).
"نجما" نوایی عاشقانه از پس کوه و دشت
آوازی که بیشتردر مرکز و شرق رایج بوده است. اصل این آواز متعلق به منطقه فارس بوده ولی در دیگر نقاط ایران خصوصا خراسان نیز خوانش می شود. متن این آواز دوبیت های فارسی بوده که به آواز اجرا می شود و در تناوب با بخش هایی به صورت نثر و گفتاری تم عاشقانه ای را روایت می کند.
محمدابراهیم عالمی موزیسین فولکلور مازندران در خصوص داستان پنهان شده در آواز نجما می گوید: نجما پسر بازرگانی ثروتمند از شهرستان لار در سفری که همراه پدر به یمن داشت دلباخته رعنا دختر شاه آن سرزمین می شود. اما پادشاه یمن مخالف این ازدواج است و برای پایان دادن به این ماجرای دلدادگی تصمیم می گیرد نجما را از میان بردارد.از این رو شرط ازدواج را مبارزه با جوانان و پهلوانان کشور قرار می دهد. نجما از پس این مبارزات خونین برمی آید و همه پهلوانان را شکست می دهد.اما پادشاه حیله دیگری برای نابودی نجما به کار می بندد.
در آخرین مبارزه قرار براین می شود نجما به ته چایی رفته و رعنا در بیرون چاه هرحرکتی را انجام دهد، نجما به صورت شهر و آواز بیان کند. نجما موفق به این کار می شود اما پسرعموی رعنا که رقیب سرسخت نجماست بازهم از رسیدن این دو دلداده بهم ممانعت می کند اما رعنا دیگر کوتاه نمی آید و با شمشیر پسرعمو را کشته و دو عاشق به وصال هم می رسند. ملودی نجما در دستگاه شور و از گوشه رهاوی تاثیر پذیرفته و هم مانند آواز امیری فاقد ریتم است و در دستگاه شور ارائه می شود (همان).
"صنم خوانی" متاثر از باورهای نو
علی تبار کارشناس موسیقی می گوید: آواز صنم یا حقانی متاثر از تفکرات، باورها و برداشت های جدید اجتماعی است مضامین های اجتماعی را نسبت به زندگی اولیه و بدوی نشان می دهد و ملودی آن تاثیر گرفته ملودی مناطق دیگر ایران است. مضمون این سبک موسیقایی مازندران شعرهای اخلاقی،عاشقانه و مسائل دینی بوده و معمولا در مجالس بزرگسالان اجرا و خوانده می شود (همان).
"طالبا" پراحساس ترین موسیقی بومی مازندران
یکی دیگر از تصانیف مازندرانی است که ملودی آن معمولأ با اشعار خواهر طالب یا سبتی نساء که در فراق برادر سروده است خوانده می شود طالبا در بعضی از مراسم عزا به جای خواندن موری آهنگ طالب را با همین اشعار می خوانند به خصوص اشخاصی که در غربت مرده باشند .
جلال محمدی معتقد است طالبا یکی از پایه های موسیقی مازندران و منظومه طالبا یکی از پر احساس ترین و زیباترین منطومه های بومی مازندران بوده که از نظر موسیقی شعری غنای ویژه ای دارد. مضمون این آواز در خصوص دلدادگی طالب و زهره بوده که به دلیل مخالفت نامادری طالب مانع رسیدن آنها به یکدیگر می شوند.
چاروداری نیز یکی از موسیقی آوازی مازندران است که بیان کننده زندگی پر پیچ و خم چاروداری های مازندران بوده است. چاروداروها، فروشندگان خرده پای گذشته مازندران بوده اند و چه بسا چاروداری همین ملودی در حال سواره وپیاده به صورت آوازی می خوانده است.
اما موسیقی های آیینی آوازی مازندران سابقه ای بس طولانی دارد. نوروزخوانی معمولا از نیمه دوم اسفندماه آغاز شده و بندرت تا دهه نوروز ادامه دارد. نوروز خوان كه در مازندران به نوروز خون معروف است همراه با یك یا دونفر به درخانهها رفته و با اطلاعاتی كه قبلا از اوضاع و احوال صاحب خانه كسب كرده به حمد و ستایش خداوند و ائمه و اطهار و وصف خانه و اعضای خانواده می پردازد و ضمن آن تقاضای انعام و عیدی میكند. اگر صاحب خانه انعام دادضمن ابیاتی او را دعا و در غیر این صورت با اشعار گلهآمیز به در خانه دیگری می رود .
چاووش خوانی(چاووش خونی) از موسیقی ملی و مناطق دیگر گرفته شده است و از نظر مضمون برداشتی از آیین مذهبی ایران پس از اسلام است. این آواز به هنگام مسافرت زوار به اماكن مقدسه یا به هنگام مراجعت آنان خوانده میشود. برخی معتقدند كه آواز نوازش یا نواجش در ارتباط با دوری فرزندان و بستگان درجه یك خوانده میشود و گاهی هم مادران جهت نوازش فرزند كوچك خود آن را میخوانند (ربیعی، 1396)
4- آواز هنگام کشاورزی (کاشت، داشت و برداشت)
کشاورز با طبیعت، زمین و گیاه ارتباط مستقیم و بیواسطه ای دارد. در دشتهای کشاورزی که خبری از جلسات دورهمی و بحثهای چند نفره نبود، کشاورزان همانند چوپانان شروع خواندن آواز میکردند. اما چون دستشان درگیر مراحل کاشت، داشت و برداشت بود عملا امکان استفاده از دستها برای نواختن موسیقی امکانپذیر نبود. از طرفی کشاورزان به دنبال یافتن راهی برای فرار از سکوت طبیعی موجود بودند. آواز و ریتم موسیقایی آن گویی نُتی بود که مثلا هنگام نشای برنج فرو کردن نشا داخل گل و زمین را راهبری می کرد. ریتم موجود در آوازها همزمان با کوبش نشاءها همزمان بود. گویی کشاورزان نوازندگان گروه موسیقی ای هستند که خود را خواننده آواز همراه و هماهنگ می کنند. این ریتم و کوبش مانند شعر و موسیقی حماسی که لشگری را به وجد می آورد، این تاثیر را در کشاورز نیز بوجود می آورد و سرعت و راندمان کار را بالا می برد. شعرهایی که در هنگام کشاورزی خوانده می شد اکثرا بازنمود زندگی پیرامون کشاورزان بود. از اشعار مذهبی گرفته – امام حسِنِ تولد - تا آمدن بهار، روزی حلال، و اینکه موقع کار چه باید بکنند. در این میان اشعار عاشقانه نیز جایگاه خاصی دارند (حیدری گرجی، 1386).
با رسیدن بهار زنان شالیکار با قامتی خمیده در مزارع پر آب و گل برنج نغمه (لیلی ماری) را سر می دهند تا خستگی کار طاقت فرسا بر روی هکتارها شالیزار برنج و گاهاً مزارع چای را احساس نکنند. در مراسم عروسی گیلکها آواهای متفاوتی سر داده و نواخته می شود. (ایرج محتشم، 1390).
همانطوریکه قبلا گفت شد موسیقی کتولی صدای خستگی مردان و زنانی است که سرسختانه در زمین کار میکنند. «کتولی » یا « لیلی جان» در زبان مازندرانی ، یازده هجائی است . اینگونه شعر که اغلب تغزلی است به لحاظ ترتیب و یا ترکیب هجا و وزن ، با بعضی رباعی های سنسکریت ،از نوع یازده هجایی آن ، شباهتی نزدیک دارند . نمونه هایی از « لیلی جان» که یازده هجایی است را در اینجا می آوریم . همانند دسته ای از یازده هجایی ها در سنسکریت ، وقفه در شعر« لیلی جان»،اغلب بعد از هجای ششم ، به چشم می خورد . خط تیره (-) علامت وقفه است :
نِماشونِ سَرِه - زَنبِه لَــلـِـه وا پاپلی تَـلِم ره - کِمبه وَنگ وُ وا
پاپلی تلِم ره – بَی رِین بَروشِین زری بَی رِین - ماما نِه تن دَپوشین
ترجمه : شامگاه هست و من نی لبک می زنم ، پاپلی ! ماده گاو جوان را فریاد می زنم .
(این )گاو ( زیبا ) را که چون بال پروانه، رنگارنگ است ، بفروشید ! ( با بهای آن پیراهنی طلایی بر تن معشوق من کنید (کولائیان، 1390).
منابع:
حیدری گرجی، عبدالعلی (1386). نشاء. مازندران: انتشارات ارنواز.
رهنورد، زهرا (1380). جامعه شناسی هنر و نقش ایدئولوژی. هنرهای زیبا، 9(1)، 4-11
راودراد، اعظم و همایونپور، کیارش (1383). جامعه هنرمند و هنرمند جامعه: تحلیل جامعه شناختی آثار سینمایی بهرام بیضایی. نشریه هنرهای زیبا، 19(1)، 85-94
محتشم، ایرج (1390). نگاهی به موسیقی فولکلور ایرانی، بازیابی شده در تاریخ 1/8/1396 از: http://irajmohtasham.blogsky.com/1390/08/04/post-19
ربیعی، سارا (1396). نوای مازندرانی در گذر زمان/درخشش موسیقی فولکلور مازندران بر تارک موسیقایی. بازیابی شده در تاریخ 1/8/1396 از: http://mazandaran.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=47666
نمای ایران (1390). موسیقی محلی مازندرانی. بازیابی شده در تاریخ 1/8/96 از: https://www.iranview.com/post/11059
کولائیان، درویش علی(1390). شعر و ترانه های کهن مازندرانی، مطابقت ها با عروض شعر سنسکریت. بازیابی شده در تاریخ 28/7/1396 از: http://kulaian.com/Content/Mazandaran-and-History/900212135931.html
-------------------------------------------------------------------------------------------------
1 و * دانشآموختهی کارشناسی ارشد پژوهش هنر