
گاهی چیزهایی که ساده بهنظر میرسند، در دل خود پیچیدهترین معناها را پنهان کردهاند. یک پاپیون کوچک، مثل همان که در قاب تصویر میبینید، فقط یک تزئین نیست. شاید یک "گره" باشد، اما نه از جنس محدودیت، از جنس پیوند. پیوندی میان دلها، خاطرهها، لحظههایی که میخواهیم نگهشان داریم.
طلا خودش حرف نمیزند، اما وقتی با فرم و ظرافتی مثل پاپیون ترکیب میشود، ناگهان زبانی پیدا میکند. زبانی برای گفتن بیکلام دوستت دارم، دلم برایت تنگ شده، یا حتی فقط اینکه «یادت هست؟»
دستبندی با بندی صورتی، گردنبندی با زنجیر نازک و طلایی، و در میانهی هر دو، پاپیونی از جنس طلا. چیزی که اگر کسی بدون مقدمه به تو هدیه بدهد، لبخندت بیاختیار خواهد بود. نه برای قیمت، نه برای رنگ، برای حسی که دارد. برای اینکه ساده است، اما سبک خودش را دارد. یادآور کودک درون، زنانگی، و سادگی بیادعای زیبایی.
این پاپیون شاید کوچک باشد، اما گرهاش بزرگترین چیزها را در دل دارد: حس. و مگر زندگی چیزی بیشتر از همین گرههای کوچک و احساسات پنهان است؟